چکیده:
دهخدا، یکی از تأثیرگذارترین نخبگانِ سیاسی ادبی ایران در روزگارِ مشروطیت است. او، با قلمی توانمند و نگاهی نافذ، در طولِ سالیانِ دراز، به مهمترین مسائلِ سیاسی ایرانِ روزگارِ مشروطه پرداخته بود. در میانِ اهلِ ادب و فرهنگ، شاید، کمتر کسی بهاندازۀ دهخدا پیدا میشد که هم در عرصۀ اندیشه و هم در عرصۀ عمل بهعنوانِ ناظری آگاه و ناقد، وضعیتِ موجود را بشناسد. شناختِ ایدههایِ مهمِّ سیاسیِ او، ورایِ شخصیتِ ادبی و فرهنگیِ والایش، نقشِ مهمّی در فهمِ درست از مشروطیت دارد. او، یک «ترقّیخواهِ» تمامعیار بود که نگاهی ملّی و ایرانی به این مقوله داشت که نمودِ مهمِ آن را در لغتنامۀ ارجمندش میتوان دید. بر مبنایِ این ترقّیخواهی، او مشروطیت را، در وجهِ ایجابی، نظامی سیاسی حقوقی و مبتنی بر آزادی میدانست و در وجهِ سلبی، آن را مُضادِّ «استبداد» تعریف میکرد. دهخدا را باید در تداومِ اندیشهگرانِ رده اوّلِ عصرِ قاجار دانست، که از آنان گامی فراتر مینهد و بهسویِ فهم و درکِ متفاوتی از آن گام برمیدارد. این مقاله، سعی در تبیینِ درکِ دهخدا از مشروطیت، با در نظر داشتنِ جایگاهِ او در تاریخِ فکرِ جدید ایرانزمین است.
خلاصه ماشینی:
با در نظر گرفتن اين مسئله که ، «در عصر مشروطه نويسندگان مطبوعات به دليل ضرورت زمان و مکان ، مسائل سياسي، بيداري اجتماعي و ترغيب خوانندگان خود، آشنايي با زندگي نوين و حقوق مدني را بيشتر وجهۀ همت قرار داده بودند، بنابراين وقتي ادبا و شخصيت هاي فرهنگي نامداري مثل علياکبر دهخدا هم در عرصۀ مطبوعات قلم مي زدند، نثر استوار و زبان ادبي و سنجيدة خود را به خدمت مضامين و موضوعاتي ميگماشتند که براي خوانندگان آن روز کشش و جاذبۀ بيشتري داشت .
(احمدزاده ، ١٣٩٣، ٢٧-٢٨) با توجه به اين بحث ، بايد در نظر داشت که دهخدا، در ايدة مشروطيت ، به اين گروه از علما نزديک است و در اين باره مينويسد: «سلطنت مشروطه چنانکه خود بنفسها شخصيت جدا و علي حده دارد اصول و ترتيبات و علوم آن نيز از سلطنت مستبده مجزي است ، و آن اصول و ترتيبات و علوم هرچند موافق با احکام قرآن و اصول حقۀ اسلاميه است ، ليکن به واسطۀ بعد زمان و فراموشي مسلمين از آن ، امروز طوري شده که ما مجبوريم اصطلاحات آن را از زبان هاي خارجه که مدتي است در تکميلش کار ميکنند بگيريم .
اين را بايد در نظر داشت که اين مقوله ، يکي از مهم ترين ابعاد مشروطه خواهي بود که پيش از پيروزي جنبش و پس از آن مورد توجه بسياري از فعالان مشروطه خواه بود و در اين ميان ، دهخدا نيز تا زماني که از فعاليت سياسي ، به معناي مرسوم و معمولش ، کناره گيري نکرده بود، مبارزه و ستيز با استبداد را سرلوحۀ عمل و انديشۀ خود قرار داده بود.