چکیده:
مسألهی خلود در عذاب جهنّم یکی از پر مناقشهترین مسائل اعتقادی مربوط به مباحث معاد است که عدهی کثیری از دانشمندان و عالمان دینی را به خود مشغول کرده و صاحبنظران فراوان در علوم مختلف را به چالش کشیده است. عارفان، فیلسوفان، متکلّمان، مفسّران و دیگر دانشمندان دینی در این مورد اظهار نظر کرده و هر یک فهم خود را بیان داشتهاند. ابنعربی و امام خمینی دو عارف و متفکّر برجسته جهان اسلام معتقدند که انسانها در جهنّم عذاب دائمی نخواهند داشت و سرانجام از عذاب نجات پیدا خواهند کرد هر چند که جایگاه ابدی آنها جهنّم باشد. به عقیده ایشان خلود در جهنّم به معنای خلود در عذاب نیست و با آن ملازمه ندارد. انسانهای گرفتار در جهنّم پس از چشیدن عذاب و قابلّیت یافتن برای درک فیض خاص الهی مشمول رحمت حضرت حقتعالی شده و از عذابهای جهنّم نجات مییابند. البته این دو متفکر بزرگ اختلافات جزئی هم در این زمینه با هم دارند. این پژوهش با روش تحلیل محتوایی گفتار این دو متفکر بزرگ ضمن تبیین و مقایسهی این دو دیدگاه به نقد و بررسی و رد نظریهی ایشان میپردازد.
The torture of Hell which is one of the most controversial issues of beliefs related to eschatology has attracted many religious scholars and has challenged many clear-sighted scholars from different sciences. The mystics, philosophers, theologians, commentators, and other religious scholars have commented on this issue and expressed their own comprehension. Ibn Arabi and Imam Khomeini, two well-known mystics and thinkers of Islamic world, believe that humans will not have a permanent torture in Hell and they will be saved from it eventually, although their permanent position is in Hell. According to them, the eternity of being in Hell does not mean the eternity of torture and does not accord with it either. Humans who are caught up in Hell will reach the Almighty God’s mercy and are saved from the torture of Hell after experiencing it and being able to get God’s special grace. However, these two great thinkers have minor differences in this issue. This research with analytic method, while explaining and comparing these two viewpoints, criticizes and rejects their theory.
خلاصه ماشینی:
خلود در عذاب از نظر ابن عربي به عقيده ي ابن عربي «رضا» و «غضب » که دو صفت الهي هستند يکديگر را زايل ميکنند؛ و هرگاه راضي و غضبناک از شخص مورد رضايت و غضب به صفت مقابل در آيند به يکي از آن دو صفت در حق شخص مورد نظر متصف شده اند، حال اگر قائل باشيم که اهل جهنم براي هميشه مورد غضب الهي هستند، پس حکم رضايت الهي در حق ايشان نيست ، اما اگر گفتيم از اهل جهنم عذاب زايل ميشود اگر چه ساکن آن باشند پس آن رضايت الهي است ، بنابر اين به واسطه ي از بين رفتن عذاب ، غضب الهي نيز از بين ميرود؛ و کسي که غضب ميکند، هدفش از عذاب کسي که مورد غضب واقع شده آرامش و راحتي خود است در حالي که خداوند از اين امر منزه است .
اگر گفته شود که خداوند کريم ممکن است در دنيا و آخرت به خاطر مصالحي عذاب کند، اما عذاب او پس از حصول مصالح سرانجام منقطع خواهد شد زيرا پس از حصول مصالح ادامه ي غضب که منشأ عذاب است براي راحتي، آرامش و تشفي خاطر غضب کننده است در حالي که اين معاني براي خداوند متعال محال و غير قابل تصور است (ابن عربي، ١٣٧٠: ج ١/ ١٧٢)؛ پس عذاب نميتواند دائمي باشد، در پاسخ ميتوان گفت که برخي آيات قرآن مانند آيه ي شريفه ي «خالدين فيها لا يخفف عنهم العذاب و لا هم ينظرون » (بقره : ١٦٢) دلالت بر خلود در عذاب دارد و در برابر نص آيات الهي نميتوان به زعم خود سخن ديگري بيان کرد.