چکیده:
درشنه ها تعالیم هستی شناسانهی خود را بر مبنای مشاهدهی باطنی قرار داده اند، هنرمند از طریق تلاشهای باطنی در صدد تجسّم بخشیدن صور ذهنی است. او سعی می نماید تا نه تنها به بیداری خود کمک کند، بلکه موجب تفسیر صوری شود که مشاهده کنندگان را به فهم برهما نزدیک کند. هنرمند چگونه به خلق اثر هنری دست می زند؟ چه مراحلی را باید برای دستیابی هنرش طی نماید؟ درشنه های سانکهیه، یگه و ودانته با روش عملی و نظری راه دست یافتن به هنر قدسی را بیان می کنند. سانکهیه با بیان نظم موسیقیائی عالم که با پوروشه و پرکریتی ارتباط دارد و اینکه عناصر پرکریتی موجودیّت کائنات را تشکیل می دهند؛ به آفرینش هنری دست می زند. یگه به هنرمند روش سه گانهای را ارائه می دهد که به عمق اشیاء و موجب تجسّمی از برهما میگردد. درشنه ودانته به هنرمند گذشتن از چهار مرحلهی فریبندهی ظواهر را می آموزد تا پس از عبور از کثرات به خلق هنر آسمانی برسد.
Indian philosophical schools or triple Darashnas believe that the absolute spirit of Brahman has continuing presence in the universe. Meanwhile, the spiritual and artistic life of human being has an inseparable association with this cosmic spirit. With this approach, the artist seeks to embody the art which not only makes him profoundly spiritual awakening, but also makes other to have clear looking toward the existent realities. But how can an artist to create artistic creations by embodiment of the absolute spirit? And which stages should he pass to attain the holy art? Creative visualization Indian art means that the artist should have esoteric traveling in order to make his or her inherent spiritual ability awakened regarding this spirit. This awareness will be possible by inward intuition and the union of actual self with cosmic spirit. it is teachings of Indian triple philosophical Dereshneis that sublime the inward attitude of the artist under the protection of this union.
خلاصه ماشینی:
Cavendish Richard, Man, Myth and Magic, Volume 19, P.
در يگه آزادي نهائي و سعادت زماني بدست ميآيد که فرد بتواند حقيقت خود را با کيهان هماهنگ سازد (١٦ :٢٠٠٤, Narayanan Vasudha) و اين حالت براي انسان ايجاد نخواهد شد، مگر اينکه با انجام مراسم و تشريفات آييني و با توجه به آموزه هاي استاد، فکر خود را از هرگونه وابستگي به پديده ها رها سازد، و اگر ميخواهد به درک حقايق برسد بايد قلبي پاک و فکري آرام داشته باشد، زيرا هدف يگه کشف حقايق است و آفرينش هنري نيز نتيجه ي فهم و شناخت اين حقايق ميباشد که از آن جمله ميتوان هنر رقص و موسيقي، که منشأ آن ها به کتب ديني و سنت هاي هندوئيزم ميرسد را ذکر نمود، که تا به امروز در پارسائي معنوي يگه بسيار موثر بوده است (٢١ :٢٠٠٤,Ibid).
اگر هنري در مکتب سانکهيه خلق ميشود، رجوع هنر به اصل شناخت دوآليسم يعني شناخت پوروشه و پرکريتي و ارتباط آن دو با هم خواهد بود، اگر در مکتب ودانته هنرمند سالک بايد چهار مرحله را سپري کند تا از کثرت وجود به وحدت برسد، نقش اين چهار مرحله در خلق هنري بيتأثير نخواهد بود و اگر در حکمت عملي يگه ، هنرمند مي بايست خود را به درونگرايي بکشاند تا به نجات نفس از قيود 1 Maitrot et Honorine et Beaufils, Thomas,Bali)les bons plans réussir son voyage(, , 2007, p.