چکیده:
با وجود آزادی سیاسی، افراد، گروه‌ها و تشکل‌ها برای انجام فعالیت‌های مطلوب سیاسی، مجال می‌یابند تا با گذر از بندهای درونی، از موانع بیرونی سیاسی ـ اجتماعی و قدرت حاکم، رهایی یابند. قانون عادلانه، مسیری است برای آنکه انسان از قید بندگی اعتقادی ـ سیاسی دیگر بندگان و نظام‌های استبدادی رهایی یابد و بستری فراهم آید تا مردم به همۀ حقوق بنیادین سیاسی ـ اجتماعی شهروندی خود دست یابند. این نوشته با روش توصیفی ـ تحلیلی و با مراجعه به متن قرآن کریم و تفاسیر مرتبط، به تبیین راهبردهای قانون برای تأمین آزادی سیاسی می‌پردازد و فرضیه بر این امر استوار شده است که با توجه به رابطۀ تکاملی میان قانون و آزادی، اگر آزادی در جامعه، حضور داشته باشد، بستر برای قانونگذاری عادلانه فراهم می‌شود و با راهبردهای قانون مانند قانون عادلانه، مساوات در برابر قانون و رهایی انسان از سلطه و قانون دیگران، می‌توان به سهم بزرگی از آزادی سیاسی دست یافت. ازدیگرسو قانون عادلانه، قید آزادی تلقی می‌شود.
With the presence of political freedom, individuals, groups, and organizations find opportunity to get free from internal restrictions and overcome external sociopolitical barriers and the ruling power. The just law is a way for any individual to escape from the religiopolitical bondage and dependence to others or to dictatorial systems, and thus through this just law man can achieve all his fundamental sociopolitical rights of citizenship. This paper, employing descriptive-analytical method and referring to the text of the Holy Qur'an and related interpretations, explains the strategies of the law in providing political freedom. The hypothesis is based on the fact that, given the evolutionary relationship between law and freedom, in case freedom is present in the community, it paves the way for fair legislation and justice, and with the help of some law strategies including just law, equality before the law, and the liberation of man from the domination and the rule of others, man can have his rights in political freedom. Moreover, it should not be forgotten that a just law is taken as a prerequisite for freedom.
خلاصه ماشینی:
قانون عادلانه، مسیری است برای آنکه انسان از قید بندگی اعتقادی ـ سیاسی دیگر بندگان و نظامهای استبدادی رهایی یابد و بستری فراهم آید تا مردم به همۀ حقوق بنیادین سیاسی ـ اجتماعی شهروندی خود دست یابند.
این نوشته با روش توصیفی ـ تحلیلی و با مراجعه به متن قرآن کریم و تفاسیر مرتبط، به تبیین راهبردهای قانون برای تأمین آزادی سیاسی میپردازد و فرضیه بر این امر استوار شده است که با توجه به رابطۀ تکاملی میان قانون و آزادی، اگر آزادی در جامعه، حضور داشته باشد، بستر برای قانونگذاری عادلانه فراهم میشود و با راهبردهای قانون مانند قانون عادلانه، مساوات در برابر قانون و رهایی انسان از سلطه و قانون دیگران، میتوان به سهم بزرگی از آزادی سیاسی دست یافت.
در فرضیه بر این امر تأکید شده است که میان آزادی سیاسی و قانون، رابطهای تکاملی وجود دارد و اگر آزادی در جامعه، حضور داشته باشد، بستر برای قانونگذاری عادلانه فراهم میشود.
بااینوصف پرسندهای شاید چنین بیندیشد که آزادى یکی از حقوق قطعی انسان است که در عرصۀ سیاسی ـ اجتماعی میتواند دارای مصادیق متعدد، ازجمله آزادی بیان و حق حاكميت بر سرنوشت باشد؛ پس قانون در این مجال، میخواهد چه کند و چه جايگاهی دارد؟ برای پاسخ، توجه به این امر مهم است که حق در کنار تكليف، معنادار میشود.