چکیده:
این مقاله کوششی است برای ترسیم خطوط کلی الگوی شخصیت سالم در تطابق با وجود حضرت
فاطمه(علیها السلام) که در دو بخش تنظیم شده است: در بخش نخست، به سه محور اصلی
تربیتی و وجودی حضرت فاطمه(علیها السلام) پرداخته شده که این محورها عبارتند از:
وجود آن حضرت(علیها السلام) به عنوان صاحب ولایت مطلقه و اسرار باطنیه; وجود آن
حضرت(علیها السلام) به عنوان تربیت یافته آموزه های پیامبر(صلی الله علیه وآله); و
در نهایت، حضرت فاطمه(علیها السلام) به عنوان یک الگوی تربیتی و شخصیتی. در بخش
دوم، از منظر «فرایند رشد شخصیت»، به شخصیت و وجود آن حضرت(علیها السلام) نگاه شده
است. این بررسی در دو سطح «تعالی جهان بینی» و «معیارهای شناخت شخصیت های متعالی»
به انجام رسیده است.
خلاصه ماشینی:
این مقاله در دو قسمت به موضوع پرداخته است: در قسمت اول (شناخت های نخست)، تلاش شده است تا نگاهی اجمالی از منظر اندیشه ترقی و روان شناسی کمال به بانوی بزرگ صورت گیرد و سه جریان اصیل تربیتی و وجودی معرفی شوند: 1.
در قسمت دوم (نگاه به حضرت فاطمه(علیها السلام) از منظر فرایند رشد شخصیت)، به بررسی چگونگی تبلور جریان های عظیم وجودی در شخصیت و زندگی بانو اشاره شده است.
فاطمه(علیها السلام) در عرصه سه جریان و سه شناخت بانو از آن اولین هنگام که جان آدمی آگاهی ها را درمی یابد و پرورش می گیرد، تحت تعلیم و پرورش آموزه های وحی، خانواده و بخصوص پدر قرار گرفت و بدین گونه آموخت و بالید.
نگاه به حضرت فاطمه(علیها السلام) از منظر فرایند رشد شخصیت ابعاد و ساحت های وجودی انسانی، بعد فکری، روحی، رفتاری و جریان رویش انسانی در مراحل شناختی، روحی و رفتاری تا مرحله عرفان و دعا دانسته شده و بر این اساس، جریان آن تعالیم در این ساحت ها و جریان تربیتی مرور می شوند.
بینش ها و شناخت ها درباره جامعه و تاریخ: نیز با تعالیم بانوی بزرگ، جهان را و جامعه را و تاریخ را می شناسیم و جایگاه خود را در عرصه هستی درمی یابیم تا نقش و رسالت خویش را و واقعیت های اجتماعی را خودآگاهانه فهم کنیم و عبرت آموزی از تاریخ داشته باشیم.
با این شناخت، آدمی با آن خودآگاهی، اینک در خود نیز راکد نمی ماند; از خود اینجایی عبور می کند و در جریان عبور از خودی به شناخت خدا می رسد و درمی یابد که تنها در او می توان آرام گرفت.