چکیده:
سازمانهای متعددی با ضرورت تغییر مواجهاند. سازمانهای دولتی، غیردولتی، انتفاعی و غیر انتفاعی، همگی با تغییرات شگرفی مواجهاند که ذینفعان گوناگون آنها، انتظار آن را دارند. تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر هوش هیجانی و تعهد سازمانی بر آمادگی سازمانی برای تغییر انجام گرفته است. لذا از نظر هدف، یک تحقیق کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها از نوع پیمایشی و از نظر روش تحلیل دادهها از نوع تحلیل رگرسیون میباشد. پس از مطالعه پیشینه موضوع و بررسی الگوهای موجود در مورد موضوع و شکل گیری چهارچوب نظری، متغیرهای مهم تحقیق شناسایی و مدل مفهومی و فرضیات تحقیق مشخص گردید. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید؛ که روایی محتوای آن توسط خبرگان تایید شد. و ضریب آلفای کرونباخ آن نیز بیش از 0. 8 به دست آمد. پرسشنامه در بین 132 نفر از کارکنان سازمان تامین اجتماعی شهر تهران، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیده بودند، توزیع گردید. نتیجه آزمون فرضیات تحقیق به کمک مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که مولفه های هوش هیجانی بر تعهد سازمانی کارکنان تاثیر دارند و تعهد سازمانی کارکنان نیز بر آمادگی سازمانی برای تغییر تاثیر معنادار دارند. همچنین تعهد سازمانی در ارتباط بین مولفه های هوش عاطفی و آمادگی سازمانی برای تغییر به عنوان متغیر میانجی عمل میکند. لذا تاثیر غیر مستقیم هوش هیجانی بر آمادگی سازمانی برای تغییر تایید شد. در پایان برای بهبود تاثیرگذاری عوامل موثر بر آمادگی سازمان برای تغییر، پیشنهاداتی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
بعد از آن، برک و لتوين ١٣ (٢٠٠٨) در يافتند که کارکنان ١ - Charbonneau and Nicol ٢ - Çakar and Arbak ٣ - Lee ٤ - Psenicka & Rahim ٥ - George ٦ - Huy ٧ - Côté, Miners, & Moon ٨ - Ciarrochi, Chan, & Caputi ٩ -Matthews et al ١٠ - Côté ١١ - Salovey, Bedell, Detweiler, & Mayer ١٢ - O’ Neil & Lenn ١٣- Burke & Litwin داراي آمادگي بالا براي تغيير، داراي هيجانات مثبت هيجاني بالايي مي باشند.
گاردنر و استاف ٧ (٢٠٠٣) اظهار داشتند که هوش هيجاني باعث مي شود که کارکنان خوشحالتر و متعهدتر به سازمان خود شده، از امکان دست يابي به موفقيت و عملکرد بهتر در محل ١- Huy ٢- Higgs ٣- Vakola, Tsaousis & Nikolaou ٤- Affective commitment ٥- Continuance commitment ٦- Normative commitment ٧ - Gardner& Stough کار خود برخوردار بوده، توانايي اتخاذ تصميمات مثبت و توانايي القاي حس اشتياق، اعتماد و همکاري به ساير کارکنان از طريق روابط بين فردي را داشته باشند (جورج ١، ٢٠٠٠).
همچنين ، يافته هاي مطالعاتي بسياري در مورد وابستگي نگرش کارکنان و تاثيرشان بر روي تغييرات سازماني موجود است و رابطه مثبت ميان رفتار رهبري، تعهد سازماني و هوش هيجاني با آمادگي سازماني براي تغيير وجود دارد.
بنابراين ، نتيجه شواهدي از ادبيات نشان مي دهد که تعهد عاطفي سازماني يکي از عوامل موفقيت ١ - George ٢ - Copper & Sawaf ٣ - Nikolaou & Tsaousis ٤- Baron & Parker ٥ - Chrusciel ٦ - Wong and Law ٧ - Rathi & Rastogi ٨ - Guest ٩ - Meyer & Allen ١٠ - Somers ١١ - Iverson ١٢ - Lau & Woodman مهم در تغيير سازماني به حساب مي آيد (دارويش ١، ٢٠٠٠).