چکیده:
اختیار یکی از مباحث مهمی است که از دیرباز حکما و متکلمان دربارٔه آن بحث کرده اند. این تحقیق مبتنی بر روش کتابخانه ای ، تحلیل داده ها، مقارنه و تجمیع آرا می کوشد دیدگاه متقن و دقیق دین اسل م در رابطه با حقیقت اختیار را تبیین نماید. برخی از متکلمان امامیه همچون خواجه نصیرالدین طوسی و عل مه حلی اگرچه به اثبات اختیار انسان پرداخته اند، اما دچار دو اشتباه شده اند: خود را در دامن تفویض انداخته اند و نیز به وجود تعارض میان برخی از آیات قرآن کریم قائل گردیده اند. اگرچه نظریة صحیح در این رابطه اختیار داشتن انسان است ، ولی التزام به آن هیچ مل زمه ای با نظریة تفویض ندارد. دیدگاه اسل م دراین باره امربین ال مرین است که براساس آن افعال انسانی در عین انتساب به انسان ، به خداوند نیز منتسب هستند و افعال
انسان در طول افعال الهی قرار می گیرد. بنابراین ضرورتی ندارد که برای اعتقاد به اختیار، افعال انسانی مستقل از افعال الهی تلقی شود. از سوی دیگر با تبیین حقیقت اختیار، تعارض بدوی آیات هدایت و ضل لت مضمحل می گردد. در این تحقیق به رابطة اختیار با جبر و تفویض، علم الهی و قضا و قدر الهی پرداخته شده و در پایان ثمرات تربیتی اختیار بررسی می گردد.
Free will is one of the important issues that philosophers and theologians have debated for a long time. This research tries to explain the convincing and accurate Islam viewpoint in connection with the truth of free will based on the library method, analyzing data, comparative and collecting views. Even though some Imamiyyah theologians like Khajeh Nasir al-Din al-Tusi and Allameh Helli have proofed human's free will but they have made two mistaken: first, believing Tafwid and second accepting paradox between some Quran verses. Although the correct theory in this regard is human's free will but a commitment to this issue has no concomitance with Tafwid. Islam's viewpoint in this issue is Amr bayn al-amrayn and according to this theory, human's actions are ascribed to God and human at the same time in such a way that human's works are in line God's actions. So for explaining free will there is no necessary to assume the human actions are independent of God's actions. On the other hand, explaining the truth of free will eliminate the first conflict between guidance and misguidance verses. In this research, the relationships between free will and delegation, God's knowledge and divine destiny and providence are considered and at the end, the educational fruits of free will are examined.
خلاصه ماشینی:
(حلي، 1418ق،ص 58؛ ميبدي، 1352،ج 2، ص480) خواجهنصيرالدين طوسي معتقد است ضرورت و بداهت حکم ميکند افعال انسان به خودش مستند باشد، يعني انسان بالبداهه ميفهمد که ميان اين دو حالت تفاوت وجود دارد: وقتي ديگري انسان را به انجام کاري مجبور کند، بدون آنکه خود انسان در انجام آن، تصميم و اختياري داشته باشد و وقتي انسان با تصميم و ارادة خود، نسبت به کاري اقدام نمايد.
(حلي، 1418ق،ص 58) از آنجا که در زمان متکلماني همچون خواجه نصيرالدين طوسي ميان روابط طولي و عرضي افعال تفکيک قائل نبودند و تنها روابط عرضي را مد نظر قرار ميدادند، ميتوان از استناد افعال انسان به خود انسان نتيجه گرفت که خداوند متعال در انجام چنين افعالي نقشي ندارد؛ زيرا در صورت نقش داشتن، اراده و اختيار انسانها زير سؤال ميرود.
دليل اين امر آن است که اشاعره نسبت دادن فعل به انسان را ميپذيرفتند، در واقع ايشان اگرچه معتقد بودند انسان، افعال خود را با تصميم و اراده انجام ميدهد، ولي اين اختيار و اراده را در حقيقت نوعي جبر ميدانستند و به بياني اعتقاد داشتند «انسان، مجبوري در لباس مختار» است؛ زيرا ارادة انسان، خودش بدون اراده به وجود ميآيد و انسان بدون اينکه بخواهد ناگهان اراده درونش پديد آمده و براي کاري تصميم ميگيرد.
علامه حلي همانند ديگر عدليه، آيات دال بر اختيار و ظاهر در تفويض را ترجيح دادهاند؛ زيرا اگر اصل تکليف موردقبول قرار گرفت، بايد فعل عبد نيز مؤثر دانسته شود و وعد و عيد وقتي معنا ميدهد که فعل از شئون انسان باشد، در غير اين صورت کل شريعت زير سؤال ميرود، بنابراين بايد به تفويض قائل گرديد و قول اشاعره که مبتني بر جبر است، کنار ميورد.