چکیده:
دفاع از دیدگاه دکارتیِ علیت ذهنی - بدنی، با توجه به یافتههای امروزۀ عصبشناسان از مغز انسان و همچنین انتقادهایِ جدیِ فلسفی به آن، به نظر دشوار میرسد. باوجود این، جاناتان لو میکوشد، با بازبینی در برخی از مفروضات دکارت و نیز ارائۀ طرحی نوین از علیت ذهنی - بدنی، دیدگاه متفاوتی را در قالب دوگانهانگاری جوهری ارائه کند. در این مقاله برآنیم تا برتری دیدگاه وی را نسبت به تقریر دکارتی نشان دهیم. به این منظور، در ابتدا اهم مشکلات پیشروی دوگانهانگاری جوهری، اعم از مسئلۀ ارتباط علّی، مسئلۀ جفتشدن و مسئلۀ بستار علّی، را توضیح خواهیم داد. سپس نشان میدهیم که جاناتان لو، با تجدیدنظر در برخی از مفروضات دکارتی، مسئلۀ ارتباط علّی و مسئلۀ جفتشدن را حل میکند. همچنین توضیح خواهیم داد که لو، با توجه به جایگاه و نقشی که برای ذهن در جهان مادی قائل است، میتواند علاوه بر تبیین حرکات ارادی انسان، طرح خود را با اصل بستار علّی نیز سازگار کند، اگرچه به نظر میرسد طرح او در این زمینه همچنان نیازمند شفافیت بیشتری است.
It seems somehow difficult to defend the Cartesian view about mind-body causation, considering nowadays neurologists’ findings about the human brain and philosophical critiques to it. However, Jonathan Lowe, based on some revisions on some of Descartes’ presumptions and also sketching a new plan of mind-body causation, tries to present a new view, being also in the framework of Substance Dualism. In this article, we are trying to show Lowe’s model superior to the Cartesian one. So, at first, we will show some important problems with which substance dualism confronts, such as the causal nexus problem, the pairing problem and the causal closure problem. After that, we will explain that Lowe has the ability of figuring out the causal nexus problem and the pairing problem by reconsidering some of Descartes’ presumptions. Also, considering the mind position and its role Lowe assumes in the physical world, he cannot only explain the voluntary actions of human, but also reconcile his view with causal closure principle, although it seems that his view needs more clearness in some aspects.
خلاصه ماشینی:
همچنين توضيح خواهيم داد که لو، با توجه به جايگاه و نقشي که براي ذهن در جهان مادي قائل است ، مي تواند علاوه بر تبيين حرکات ارادي انسان ، طرح خود را با اصل بستار علي نيز سازگار کند، اگرچه به نظر مي رسد طرح او در اين زمينه همچنان نيازمند شفافيت بيشتري است .
fact causation ١- دوگانه انگاري جوهري دکارتي و مسئلۀ عليت ذهني دوگانه انگاري دکارتي را مي توان متعهد به سه گزارٔە اصلي دانست : الف ) ذهن و بدن دو جوهر متمايزند، ب) هر يک از آنها با هم ارتباط علي دوسويه دارند، و ج) هر يک از دو جوهر ذهن و بدن داراي ويژگي هاي منحصربه فردي هستند (ذهن متفکر است و بدن ممتد) [٣، بخش ٥٣].
٣- اصل بستار علي و نامحسوس بودن عليت ذهني جاناتان لو، در قدم اول ، سعي مي کند نشان دهد اصل بستار علي نادرست است و ازاين رو نمي تواند چالشي براي ديدگاه دوگانه انگاري جوهري تعامل گرا محسوب شود.
در نتيجه استدلال بستار علي عليه ديدگاه دوگانه انگاري جوهري تعامل گرا به اين شکل خواهد بود [١١، ص ١٣٦]: الف ) براي هر رويداد فيزيکي همچون e، اگر e در زمان t علتي داشته باشد، آنگاه e در زمان t داراي علت کاملا فيزيکي کافي ١ است (اصل بستار علي ).
[5] Kim, Jaegwon, (1993), Supervenience and Mind: Selected Philosophical Essays, (Cambridge University Press).
[5] Kim, Jaegwon, (1993), Supervenience and Mind: Selected Philosophical Essays, (Cambridge University Press).