خلاصه ماشینی:
"چون حضرت زینب علیهاالسلام بر بالین پیکر پاک حضرت امام حسین علیهالسلام رسید، سخنی بر زبان جاری نمود که با شنیدن آن دوست و دشمن به گریه و زاری پرداخت و چنان ماتم سرایی در صحرای کربلا برای شهیدان نینوا صورت گرفت که چشمه اشک را در آن کویر غم جاری ساخت.
(1) معاویه آن چنان علیه حضرت علی علیهالسلام در شام تبلیغ کرده بود که مردم سب و لعن آن امام را به عنوان سنت و ارزشی اجتماعی تلقی میکردند و کودکان بر این اساس تربیت میشدند.
در مجلسی که با حضور یزید، سران حکومت، مردم و اهلبیت علیهمالسلام در مسجد شام برقرار شد، فرزند معاویه در حالی که نسبت به سر مقدس امام حسین علیهالسلام اسائه ادب مینمود، به خطیبی دستور داد بر منبر پانهد و خاندان عصمت و طهارت را مورد ناسزا قرار دهد.
(2) زینب کبری علیهاالسلام نیز که تعقیب کننده راه امام حسین علیهالسلام و فرمانده جنگ تبلیغاتی علیه امویان بود، باوجود گرفتاریهای فرساینده، نهضت عاشورا را با تمامی ابعادش برای همگان به صورت مهیج و انقلاب آفرین بیان کرد و با سخنان مستدل و کوبنده، سلطه یزید را به تمسخر گرفت و او را مذمت کرد.
حتی خیانتکاران اموی در شام تحت تأثیر تبلیغات اهلبیت علیهمالسلام قرار گرفتند و به طور روز افزونی با حکومت اموی از در مخالفت در آمدند: الف) یحیی بن حکم اموی که در دستگاه یزید پست مهمی داشت، وقتی کاروان اسیران و سر شهیدان را مشاهده کرد، با لحن تندی امویان را سرزنش نمود و گفت: میان شما و رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله جدایی افتاد و از این پس در هیچ کاری با شما موافقت نمیکنم."