چکیده:
داستان بهرام و گلندام از آن دسته داستان هایی است که روایت های گوناگونی دارد؛ در این میان روایتی که امینالدین صافی، شاعر کلاسیک قرن نهم، در 3049 بیت سروده است و روایتی دیگر که از ادب عامیانۀ کُردی به شیوۀ بیتخوانی سینه به سینه نقل شده است؛ دو نوع ادبی در دو زبان(فارسی و کردی) و با درونمایه های متنوع از حیث داستانسرایی موضوع کار پژوهش قرار گرفته است. منشأ این داستان مانند بسیاری از داستان های کهن هنوز به خوبی معلوم نیست. در قرن نهم هجری، نظیره گویی از خمسۀ نظامی به اوج خود رسید و یکی از علل رونق بازار داستان سرایان، علاقۀ حکام محلی و فرمانروایان به شنیدن داستان های غنایی، حماسی، افسانهها و... در اوقات فراغت بود. همین امر باعث می شد شعرا با بهره گیری از اسامی شخصیتهای داستان های کهن با پردازش و خلاقیتی نو، داستانی دیگر با سلیقۀ خویش و بعضاً با ساختاری ضعیف، بی هیچ منشأ خاصی، صرفاً جهت رفع تکلیف و پرکردن اوقات فراغت حکام و اربابان بسرایند؛ مانند داستان امیرارسلان که ترکیبی از فضای داستان های هزار و یکشب، شاهنامه و دیو و... را در ذهن شنونده تداعی می کند. درونمایههای گوناگون به علت وجود راویان و روایت های متفاوت یا متشابه به وجود می آید. در این مقاله با بررسی و مقایسۀ درونمایه در داستان بهرام و گلندام، فکر اصلی یا همان مضمون و در نهایت پیام داستان و دیدگاه نویسنده نسبت به موضوع داستان روشن می شود. چگونگی درونمایه ها در دو روایت فارسی و کُردی، میدان را برای مقایسه و بررسی تأثیر و تأثر دو روایت مورد بحث فراخ میکند و دریچه ای نو در شناخت سختگی و پرداختگی یا ضعف داستان میگشاید. روش میدانی و کتابخانهای مبتنی بر تحلیل محتوا، ساختار پژوهش حاضر را تشکیل داده است.
This study examines and compares various themes in the story of Bahram and Glendam. A narration of it was written by Amin al-Din Safi, the classical poet of the ninth century, in 3049 verses. And there is another version of Kurdish folk literature that has been The narrator is quoted as narrator. The origin of this story, like many ancient stories, is still unknown Similar to the structure of this story in the Qajar period, Amir Arsalan can be named, which evokes a combination of the atmosphere of the stories of the Thousand and One Nights, the Shahnameh, the demon, etc. in the listener's mind.Slow down Different themes arise due to the existence of different or similar narrators and narratives In this article, by comparing the theme in the desired story, the main idea or the same theme and finally the message of the story and the author's view on the subject of the story becomes clear. And what are some of the themes in the story of Bahram and Glendam in both Persian and Kurdish narratives? And the answer to this question widens the field for comparing and examining the impact of two narratives And it opens a new window in recognizing the stability or weakness of the story.
خلاصه ماشینی:
تنها در بخش بیستم داستان بهرام با کنیزک خویش ، یک بار نام گلندام آمده و آن هم با توجه به ایـن کـه دیگر اثری از تکرار این نام نمیبینیم ، متوجه میشویم کـه نـام کنیـز همچنـان مجهـول مانـده و ترکیـب گلندام ، ترکیبی ادبی در قالب تشبیه اندام کنیزک به گل است نه اسم خاص : «همچنان آن بـت گلنـدامش بردی از زیر خانه بر بامش » (نظامی، ۱۳۷۴: ۶۷۷) بیدل نیز در یک بیت ، عمدی یا اتفاقی، واژٔە گلندام را همراه با هندوستان آورده است امـا در دیـوان وی بیت دیگری که بیانگر وجود داستان گلندام در هندوستان باشد نمیتوان یافت : «کسی تا کجـا نـاز سـبزان کشـد به هندوستان یک گل اندام نیست » (بیدل ، بیتا: ۲۱۷) بهرام و صحنه هایی از زندگی او از طریق این آثار و کتاب های عامیانه تری چون هفت پیکـر منثـور و بهرام و گلندام به نقاشیهای قهوه خانه ای و عامه پسند راه مییابد(کلانتری، ۱۳۵۲: ۴؛ بلوکباشـی، ۱۳۷۵: ۱۱۵؛ سـیف ، ۱۳۶۹: ۱۶۵ـــ ۱۶۳)، در شـاهنامه ، نـامی از گلنــدام نیامـده امـا در مــورد ازدواج بهـرام گور(کــه در هندوستان با نام مستعار برزو ظاهر میشود) با دختر پادشاه هند به نام سپینود بحث شده است (شـاهنامه ، ۱۳۷۳: ۱۷۴۴- ۱۷۰۷).