چکیده:
در متون کهن روایی اهلسنت، روایتی به این مضمون گزارش شده است که در روزهای آخر زندگانی پیامبر(ص)، عباس بنعبدالمطلب از امام علی (ع) میخواهد که به نزد پیامبر (ص) رفته تا دربارة جانشین ایشان بپرسند؛ امّا ایشان امتناع ورزیده و بیان میکند که اگر از ایشان سوال بپرسیم خود پیامبر (ص) ما را منع میکند و مردم نیز خلافت را به ما نخواهند داد. با توجه به تعدد نقل این روایت در مصادر روایی اهل سنت و نیز تعارض آن با مقام امامت امام علی (ع)، اعتبارسنجی روایت مزبور ضروری مىنماید. انگیزه مشروعیتبخشی به حکومت عباسیان، عدم رضایت نبوی به خلافت علوی، مشروعیتبخشی به ماجرای سقیفه و تأیید اجماع، بازنشر وارونه از گونه اصیل روایت در مصادر اهل سنت به استناد مصادر امامی و نیز تعارض آن با آیات قرآن در کنار ادلّه و شواهد متعدد دیگر از جمله دلایلی است که جعلی بودن روایت را نشان میدهد.
In the old narrative texts of the Sunni, a narrative has been reported based on which, in the last days of the Prophet’s life, Abbas Ibn Abdulmutallab asked Imam Ali (as) to go to the Prophet (saw) to ask about his successor; however, Imam Ali refused and stated that if we asked him, the Prophet himself would forbid us and the people would not grant us the caliphate either. Given the multiple quoting of this narration in the Sunni narrative sources and also its incompatibility with the imamate position of Imam Ali, the validation of this narrative seems necessary. The motivation to legitimize the Abbasid government, the alleged Prophet’s displeasure with Alavi caliphate, legitimizing the story of Saqifa and confirming the consensus, distorted quoting of the original narrative in the Sunni narrative sources according to Imami sources, and also its contradiction with the Quranic verses, along with numerous other pieces of evidence, are among the reasons that show this narrative must be fake.
خلاصه ماشینی:
روايت «گمانه زني منع نبوي از خلافت علوي » در سنجۀ نقد زهرا خراساني * محسن ديمه کار گراب ** چکيده در متون کهن روايي اهل سنت ، روايتي به اين مضمون گزارش شده است کـه در روزهـاي آخر زندگاني پيامبر(ص )، عباس بن عبدالمطلب از امام علي (ع ) ميخواهد که به نزد پيـامبر (ص ) رفته تا دربارة جانشين ايشان بپرسند؛ امّا ايشان امتناع ورزيده و بيان ميکند که اگـر از ايشان سوال بپرسيم خود پيامبر (ص ) ما را منع مي کند و مردم نيز خلافت را به ما نخواهنـد داد.
فق ال ع لِيٌّ إِّ نا و الّ لهِ لئِنْ س أْ لن اه ا ر سُول الّ لهِ فم ن ع ن اه ا لاُ يعْطِين اه ـا الّ ناسُ بعْد ه ُ، و إِِّني و الّ لهِ لا أ سْأُ له ا ر سُول الّ له ِ: زهري از عبدالله بن کعب بن مالک انصاري - کعب بـن مالـک از کسـاني بـوده کـه خداوند توبه آنها را طبق آيه ١١٨ سوره توبه پذيرفته است - از عبـدالله بـن عبـاس نقـل کرده است : امام علي از نزد پيامبر در بيمارياي کـه بـه وفـات ايشـان انجاميـد، ، خـارج گرديد، مردم گفتند: اي اباحسن حال پيامبر چطـور بـود؟ امـام علـي فرمـود: الحمـدالله خوب بود.