چکیده:
دغدغه بسط عدالت در حوزه فرهنگ، در کنار عدالت اقتصادی و عدالت سیاسی و ... ما را با ترکیب عدالت فرهنگی روبرو می کند. مفهوم عدالت فرهنگی به معنای عادلانه یا ناعادلانه خواندن کنش ها، سیاست ها، توزیع کالاهای فرهنگی و به طور کل، نظام فرهنگی، مفهومی به غایت پیچیده است که کشف چیستی آن و تعیین معیارها و شاخص هایش، متوقف بر پرسش های اساسی معرفت شناختی می باشد. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی در صدد است پرسش های مهم معرفت شناختی عدالت فرهنگی را تبیین کند. نتایج حاصله ما را به این سمت می برد که در تأمل مربوط به «درک مبدأ عدالت فرهنگی»، انطباق انتخاب های فرهنگی با ذات فرهنگ راهگشاست. در پرسش دوم، توجه به اصالت فرهنگ ما را از نسبیت عدالت فرهنگی نجات می دهد. ذیل مقوله «روش دستیابی به معیارهای عدالت فرهنگی»، باید به دنبال پاسخ به چیستی ماهیت فرهنگ و امکان کنترل پذیری آن بود. تکثرگرایی در عدالت فرهنگی و لزوم غایت گرایی دو اصل دیگر عدالت فرهنگی خواهد بود که مقاله بدان می رسد.
The concern of institutionalizing justice in the field of culture, besid of economic justice and political justice, etc., confronts us with the combination of cultural justice. The concept of cultural justice as calling actions as fair or unfair, policies, distribution of cultural goods, and in general, the cultural system is a very complex concept that the discovery of what it is and the determination of its criteria and indicators, stop at the basic epistemological questions. This descriptive-analytical study seeks to explain the important epistemological questions of cultural justice. The results lead us that in the reflection on "understanding the origin of cultural justice", the adaptation of cultural choices to the nature of culture is crucial. In the second question, paying attention to the originality of our culture saves us from the relativity of cultural justice. Under the category "How to achieve the standards of cultural justice", we must seek to answer what is the nature of culture and the possibility of its control. Pluralism in cultural justice and the need for purposefulness will be the other two principles of cultural justice that the article reaches.
خلاصه ماشینی:
مقاله «مراقبتهای بینفرهنگی کودکان و مسائل مربوط به انصاف و عدالت اجتماعی»، 1 نوشته جانت گنزالز، 2 درباره Cross-cultural Infant Care and Issues of Equity and Social Justice (2001) Janet Gonzalez-Mena لزوم توجه به فرهنگ و مراقبتهای بینفرهنگی برای درمان کودکان بیمار در سطح جهان صحبت میکند.
سرمنشأ فرهنگ از طرق مختلف مانند وحی و انکشاف و الهام آمده و آدمی فقط در مقام منعکسکننده این انکشاف حقیقت و واقعیات هستیشناسی است (صافیان، ۱۳۸۷، ص ۳۲۳)؛ لذا در بحث مبدأ درک مصادیق و معیارهای عدالت فرهنگی، مصادیقی که منطبق بر بایدها و نبایدهای همان معرفت مشترک است را بهعنوان مصادیق عدالت فرهنگی تعیین میکنند.
اگر «انتخاب فرهنگی» و بهتبع آن «کنش فرهنگی» افراد در یک جامعه میتواند به اندازه تعداد آنها متفاوت باشد، این سؤال پیش میآید که کدامیک به «درستی» و «عادلانهبودن» نزدیکتر است و آیا میتوان یک کنش فرهنگی را بهعنوان کنشی عادلانه برای دیگران نیز الزامآور دانست؟!
اگر فرهنگ همان چیزی باشد که بعد از پذیرش جمعی در جامعه فرهنگ میشود، در این صورت شاید نسبیت فرهنگی نیز به حق باشد، اما چنانچه فرهنگ ابتدائاً از جایی آمده، در اختیار انسان قرار گرفته و سپس در مسیر جامعه با تغییراتی روبهرو شده است، دیگر نمیتوان به نسبیت مطلق فرهنگ معتقد بود.
در عدالت فرهنگی باید کدام رویکرد را انتخاب کرد؟ برای پاسخ به این سؤال، اتخاذ رویکرد ما در ماهیت فرهنگ و اصالت فرهنگ بسیار مهم است.