نویسنده: حسینی، سید جواد؛
آذر و دی 1384 - شماره 73 (13 صفحه - از 21 تا 33)

"ماهها گذشت و او همچنان از موضع منفی با مأمون سخن میگفت و پیشنهاد خلافت و نیز طرح ولایتعهدی را نمیپذیرفت تا آنکه مأمون کار را به تهدید کشاند؛ چنان که از اباصلت هروی نقل شده است که مأمون به حضرت رضا علیه السلام عرض کرد: ای پسر رسول خدا! بعد از اصرار زیاد و رفت و آمد قاصدان زیاد از طرف مأمون، حضرت خود را مجبور دید؛ لذا در جواب فرمود: و اگر مرا عفو داری، بهتر است و اگر اصرار بر این است که من نماز عید را برگزار کنم، من همانند جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام نماز را اقامه خواهم کرد. جاسوسان مأمون به سرعت خبر را به مأمون رساندند و به او گفتند: اگر علی بن موسی علیه السلام با همین حال به سوی مصلا رود، مردم نیز شیفته و شیدای او خواهند شد؛ لذا سریع دستور داد که به محضر آن حضرت برسانند که مأمون میگوید: ما شما را به زحمت و رنج انداختیم، برای اینکه دچار مشقت بیشتری نشوید، بر گردید و نماز را آن فردی که هر سال برگزار میکرد، اقامه میکند."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)