چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خود پنداره تحصیلی، خود ناتوان سازی تحصیلی و تفکر تاملی دانشآموزان دوره اول متوسطه بود. پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 98-1397 شهرستان آذرشهر بودند که تعداد آنها براساس گزارش اداره آموزش و پرورش 1568 هستند. از جامعه حاضر تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحلهای انتخاب شده و در دو گروه مداخله و کنترل (25 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه مداخله در معرض آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودپنداره تحصیلی ییسن چن، خودناتوان سازی تحصیلی برگاس و جونز و تفکر تاملی کمبر و لیونگ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودپنداره تحصیلی، خودناتوان سازی و تفکر تاملی دانش آموزان تاثیر دارد و باعث افزایش خودپنداره تحصیلی و تفکر تاملی و کاهش خودناتوان سازی تحصیلی می شود. بنابراین توجه به آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی نقش مهمی در خودپنداره تحصیلی، خودناتوان سازی و تفکر تاملی دانش آموزان دارد.
خلاصه ماشینی:
همچنين جاهطلبضيابري، احدي و مشكبيدحقيقي (1394) در پژوهش خود نشان دادند دانشآموزاني که از آموزشهاي فراشناختي و خلاقيت برخوردار بودند، نسبت به دانشآموزاني که به روش متداول آموزش ديدند به صورت معناداري خودپنداره تحصيلي شان افزايش ياف به طور كلي بايد گفت كه خودناتوانسازي تحصيلي يك تلاش پيشگيرانه براي دستكاري ديدگاه ديگران به نتايج عملكرد است و زمينه را براي اسناد فراهم ميسازد و اين باعث كاهش خودپنداره و کاهش تفكر تأملي در دانشآموزان ميشود .
همچنين پژوهشهاي انجام شده در زمينه راهبردهاي شناختی و فراشناختی نشان داده است که استفاده از این تدابیر به افزایش یادگیري یادگیرندگان منجر میشود و ميتواند مشكلات تحصيلي دانشآموزان را كاهش دهد و عملكرد تحصيلي آنها را بهبود بخشد؛ اما پژوهشی که به صورت همزمان اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خود پنداره تحصیلی، خودناتوانسازی تحصیلی و تفکر تأملی دانشآموزان را مورد بررسی قرار دهد صورت نپذیرفته است و پژوهشهاي انجام شده نيز به صورت ضد و نقيض بوده است؛ لذا بر اين اساس، سؤال اساسي پژوهش حاضر اين است كه آيا آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي بر خودپنداره تحصيلي، خودناتوانسازي و تفكر تأملي دانشآموزان تأثي ر این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنت جامعه آماري پژوهش حاضر كليه دانشآموزان دوره اول متوسطه در سال تحصيلي 98-1397 شهرستان آذرشهر بودند كه تعداد آنها بر اساس گزارش اداره آموزش و پرورش 1568 هستند.
از اين رو ميتوان نتيجه گرفت كه آموزش راهبردهاي شناختي و فراشناختي، بر متغيرهاي خودپنداره تحصيلي، خودناتوانسازي تحصيلي و تفكر تأملي در دانشآموزان تأثير دارد؛ لذا فرضيه اصلي پژوهش تأييد ميگردد.