چکیده:
اسفندیار نامدارترین پهلوان «رویینتن» روایات ایرانی است و چگونگی زخمناپذیر شدن او همواره برای راویان، شنوندگان و خوانندگان شاهنامه و داستانهای پهلوانی شگفت و پرسشبرانگیز بوده است. به همین دلیل، توضیحات و روایتهای گوناگونی برای سبب این ویژگی عجیب ساخته شده است. در این مقاله پانزده اشاره و روایت کوتاه و بلند از منابع مختلف قرون پنجم تا چهاردهم در این باره آورده و بررسی شده که بعضی از آنها پیشتر ناشناخته یا کمتر مورد توجّه بوده است و در این جستار برای نخستین بار طرح می-شود.
خلاصه ماشینی:
در تحقیقاتی که تا کنون دربارۀ سرگذشت و روایات اسفندیار چاپ شده، معمولاً سه یا چهار گزارش از منابع قدیمی در این باره یافته و نقل شده است، امّا شمارِ اینگونه گزارشها بیشتر است و نگارنده با بررسیِ منابعِ مختلف از سدۀ پنجم تا چهاردهم هجری، رویِ هم پانزده اشاره یا روایت در این باره گردآورده است که در این مقاله به تفکیک و ترتیب تاریخی2 طرح و بررسی میشود، ولیکن پیش از پرداختن به این روایات حتماً باید خاطرنشان کرد که به دلیلِ اهمیّت و غرابتِ موضوع رویینتنی اسفندیار در نظر گذشتگان و تعلیلها و توجیهات متعدّدی که در این باره صورت گرفته است، بسیار احتمال دارد با جستوجوهای بیشتر در منابع دیگر یا چاپ و انتشار متونِ جدیدِ داستانی، ادبی و تاریخی باز بر تعداد این روایات و اشارات افزوده شود که باید سایر محقّقان در یادداشتها و مقالات خویش آنها را معرّفی و یافتههای مقالۀ حاضر را کاملتر بکنند.
7. تنشویی با آبِ افسونکردۀ زرتشت یا آبِ چشمه چنانکه ذیل روایتِ شمارۀ 5 گفته شد در شاهنامۀ نسخۀ سعدلو (احتمالاً کتابتِ قرنِ هشتم) سیمرغ در داستان رستم و اسفندیار عاملِ زخمناپذیریِ اسفندیار را پوشیدن زرهِ بافتۀ حضرت داوود(ع) میداند، امّا جالب اینکه سیوهشت بیت بعد از دو بیتِ مربوط به این موضوع، که شیوۀ کشتنِ یل رویینتن را با تیر گز به رستم میآموزد، دوباره میگوید رزمافزارهای دلاورانِ جهان از آن روی بر اسفندیار بیتأثیر است که زرتشت، به افسون یک تشت آبِ سرد بر سر و پیکرِ او ریخته و اندامهای پهلوان را زخمناپذیر کرده است و فقط دو چشمِ اسفندیار که او هنگام ریختن آب بسته است، آسیبپذیر مانده و با زدن تیر بدانجا میتوان او را کشت.