خلاصه ماشینی:
"در قرون سوم،چهارم و پنجم میلادی،در بخشهای مختلفی از آسیای مرکزی،با تشدید مهاجرت قبایل ایرانی زبان(که برخی از آنها،مهاجرت خود را حتی قبل از میلاد شروع کرده بودند)،حکومتهای مقتدری به وجود آمد طخارستان راه دیگری پیمود؛خوارزم از کوشانیان جدا شد و سرانجام با از بین رفتن هیاطله(هپتالیان)،ساسانیان موقعیت جدیدی در منطقهء غربی آن پیدا کردند.
همین مورد دربارهء اختلاط زبان ترکی قبایل اسکان یافته در برخی نواحی آسیای مرکزی مانند هفت آب(بلاساغون)،فرغانه و چاچ(شاش)صداق میکند که نتیجهء تداخل فرهنگی و اشتغال مردمان ترک زبان در شهرهای مجاور آن بوده است(این تحول بویژه در زمان فراخانیان و سلجوقیان صورت گرفت).
با توجه به اینکه اشاعهء زبان فارسی از قرن چهارم هجری/دهم میلادی و با رشد حکومت سامانیان در آن مناطق روبه افزایش گذاشت،کمتر جای شگفتی است که در قرون بعد و تحت حکومت غزنویان،سلجوقیان و خوارزمشاهیان زبان فارسی نقش مهم خود را ایفا نکرده باشد8باید تأکید کرد که حتی پس از ورود مغولان به ایران و در دوران حکومت آنان و بویژه در عصر تیموریان که نفوذ گستردهای در مناطق آسیای مرکزی داشتند،زبان فارسی،زبان مکاتبات رسمی دولتی بود، همانگونه که بسیاری از فرامین و مناشیر آن عهد،هم اکنون نیز در دست است.
بهطور مثال برخوردهای سیاسی صفویان در این قرن و پس از آن و همچنین قطع رابطه سیاسی شهر فرهنگی مرو به علت حملات امیران بخارا(در پایان قرن سیزدهم هجری قمری/هجدهم میلادی)،و نیز مهاجرت مردم به نواحی دیگر و اشغال اراضی فارسی زبان به وسیلهء قبایل ترکمن باعث شد که ارتباط و تماسهای فرهنگی فارسی زبانان با مردمان آن نواحی-که روزگاری مراکز اتصال به زبان فارسی با بخشهای دور دست مرکز آسیا بودند-قطع شود."