خلاصه ماشینی:
"1lاگر به مانند تحلیلها و بررسیهای دیگر،انقلاب اسلامی را مرز نگاه و نقد در ترجمه و انتشار کتابهای ترجمهای قرار دهیم،دربارهء بخش اول و یا به عبارتی«ترجمه در سالهای پیش از انقلاب»چه باید گفت؟ قبل از انقلاب،کتابها تحت عناوینی مثل «کتابهای طلایی»یا«کتابهای پروگرس مسکو»ترجمه میشدند،یا به نوعی تزریق ایدئولوژی بلوک شرق بود یا داستانهای بسیار سخیف،صرفا ماجرایی و خرافات و جادو و جنبلها-که انتشارات معروف فرانکلین که کار نشر آنها را برعهده داشت.
وقتی تنبلی و راحتطلبی بر مترجمان ما عارض میشود،دیگر چگونه میتوان انتظار داشت که خواننده دچار این راحتطلبی نشود و سراغ کارهای بیمایه و فاقد محتوا نرود؟ بسیاری از کتابهای ماجرایی و حادثهای -که در ایران با اقبال فراوان روبهرو میشود -صرفا کتابهای مترویی اروپا یا آمریکا هستند.
مترجمان ما باید کارهای خوب و شایسته را گلچین کنند و کارهای نویسندگان بازاری کشورهای دیگر را 2l(به تصویر صفحه مراجعه شود) وقتی تنبل و راحتطلبی بر مترجمان ما عارض میشود،دیگر چگونه میتوان انتظار داشت که خواننده دچار این راحتطلبی نشود و سراغ کارهای بیمایه و فاقد محتوا نرود؟ -که به اذعان خودشان صرفا سرگرمکننده و غیرهدفمند است-انتخاب نکنند-کارهایی باید به دست ترجمه سپرده شود که با فرهنگ و اعتقادات ما انطباق داشته باشد.
اگر آن سختگیری مورد اشاره وجود داشته باشد،یک مترجم باید برای ترجمه یک اثر،کارهای زیادی را بخواند تا یکی از آنها را انتخاب کند.
درواقع ما این وسطها گم شدهایم و آثار نویسندگان ما میان صدها اثر دیگر به اروپا و آمریکا میرود و ترجمه میشود."