چکیده:
مکناتن براساس دیدگاه خاصگرایی و همچنین وظیفهگرایی (در معنای موردنظر خویش) معتقد است تبیین انگیزش اخلاقی و همچنین تبیین علل ضعفهای اخلاقی باید براساس موقعیتی سنجیده شود که فعل در آن رخ میدهد. وی اعتقاد دارد زمانیکه شخص در موقعیت انجام فعل قرار میگیرد، میتواند از موقعیت خود، دو نوع درک یعنی درک عام و درک محدود داشته باشد. وی درک عام از موقعیت را به افراد بافضیلت نسبت داده و معتقد است اگر شخص به درک عام دست یابد هرگز دچار ضعف اخلاقی نخواهد شد. مکناتن ضعف اخلاقی را در حوزۀ درک محدود بررسی کرده و عواملی همچون جذابیت فعل غیراخلاقی، غلبۀ احساس بر عقل و قوی بودن ملاحظات غیراخلاقی از ملاحظات اخلاقی را سبب درک محدود از موقعیت و ضعف اخلاقی برمیشمارد. از سوی دیگر علامه طباطبایی نیز در شکلگیری مفاهیم اخلاقی، درک شخص از موقعیت را مدنظر قرار داده و همین امر زمینۀ مقایسۀ اندیشۀ دو متفکر را در حوزۀ تبیین علل ضعفهای اخلاقی فراهم آورده است. علامه نیز به دو نوع درک عام و محدود از موقعیت اشاره میکند. ایشان درک عام را به افراد دارای ایمان قوی اختصاص داده و علت درک محدود را ضعف ایمان، جهالت اختیاری، برتر دانستن لذتهای قوای شهوی و غضبی و ضعف اراده (ناشی از عواطف، ملکات اخلاقی، جو اجتماعی) میداند. درنتیجه هر دو متفکر در حوزۀ تبیین علل ضعفهای اخلاقی به دو نوع درک عام و محدود از موقعیت اشاره نموده و درک عام را به افراد بافضیلت اختصاص دادهاند و همچنین مسئلۀ ضعف اخلاقی را در حوزۀ درک محدود بررسی نمودهاند.
خلاصه ماشینی:
البته میل در عمل ارادی به معنای میل سنجیده است، بنابراین ابتدا یک نیاز عقلانی، برای انجام عملی داعی میشود که فینفسه حُسن است و انسان دوست دارد و بر خود واجب میداند که این نیاز را برآورد؛ از اینرو فعل متناسب با آن را تصور نموده، آثار و پیامدهای آن را درنظر میآورد.
(Ibid, 1991: 167) مکناتن این تمایز را برای بیان دیدگاه وظیفهگرایی در معنای مورد نظر خویش یعنی درک شخص از موقعیت برای انجام افعال اخلاقی به کار برده است.
مکناتن ضعف اخلاقی را نیز به درک از موقعیت بازمیگرداند و معتقد است وقتی شخص در موقعیت انجام فعل قرار میگیرد، برای عمل در آن موقعیت میتواند هم درک محدود و هم درک کلی یا عام داشته باشد.
(طباطبایی، 1374، 4: 380-378) از سوی دیگر مکناتن نیز درک فاعل از این موقعیت خاص را ملاک عمل برای شخص قرار داده است، اما در عین حال نقش اصول اخلاقی را نادیده میگیرد؛ این در حالی است که علامه افزون بر درک شخص از موقعیت به اصول ثابت اخلاقی و اعتباریات اخلاقی ثابت در کنار اعتباریات متغیر باور دارد؛ از اینرو اتفاقنظر اساسی دو متفکر در زمینۀ توجه به موقعیتی است که فعل اخلاقی در آن واقع میشود.
تبیین ضعف اخلاقی بر اساس درک در موقعیت با توجه به مطالبی که در حوزۀ دیدگاه علامه مطرح شد به وضوح میتوان گفت که هر دو متفکر علل ضعفهای اخلاقی را نیز به درک شخص از موقعیت بازمیگردانند و معتقدند زمانی که فرد در موقعیت انجام فعل قرار میگیرد هم میتواند درک محدود و هم درک عام برای عمل در آن موقعیت داشته باشد.