چکیده:
هدف این تحقیق بررسی وضعیت سلامت اجتماعی و عوامل جامعه شناختی مرتبط با آن در بین شهروندان استان ایلام میباشد. بدین منظور از نظریههای دورکیم، مرتون، مارکس، گیدنز، آمارتیاسن و ویلز استفاده گردیده و متغیرهای استخراج شده عبارتند ازحمایت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، شبکههای اجتماعی مجازی و دینداری. روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری شامل شهروندان بالای 20 سال استان ایلام و حجم نمونه آماری 388 نفر است. شیوه نمونهگیری از نوع خوشهای چند مرحلهای است که در آن از همه شهرهای استان نمونهگیری شده است. از پرسشنامه برای جمع آوری دادهها و اطلاعات استفاده شده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان میدهد که میانگین سلامت اجتماعی شهروندان برابر با 81/59 (در حد بالا) میباشد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داده است که از بین متغیرهای مستقل فقط تاثیر متغیرهای دینداری و حمایت اجتماعی معنی دار است. میزان این تاثیر به ترتیب 20/. و 16/. است. این متغیرها 8 درصد واریانس سلامت اجتماعی را تبیین میکنند. همچنین، تحلیل دادهها نشان داد که گروههای جنسی، سنی و تحصیلی در همه ابعاد سلامت اجتماعی باهم متفاوت نیستند. گروههای جنسی به لحاظ شکوفایی اجتماعی و انطباق اجتماعی، گروههای سنی به لحاظ انسجام اجتماعی و گروههای تحصیلی به لحاظ سهمداشت اجتماعی با یکدیگر متفاوت هستند.
The purpose of this study is to investigate the social well-being status and related sociological factors among the citizens of Ilam province. For this purpose, the theories of Durkheim, Merton, Marx, Giddens, Amartyasen and Wales were used and the extracted variables include social support, social trust, socio-economic status, virtual social networks and religiosity. The research method is survey. The statistical population includes citizens over 20 years of age in Ilam province and the statistical sample size is 388 people. The sampling method is a multi-stage cluster in which samples are taken from all cities of the province. A questionnaire was used to collect data and information. The descriptive results of the research show that the average social well-being of citizens is 59.81 (high). The results of stepwise regression analysis have also shown that among the independent variables, only the effect of religiosity and social support variables is significant. The magnitude of this effect is ./20 and ./16. These variables explain %8 of the variance in social health. Also, data analysis showed that gender, age and educational groups are not different in all aspects of social health. Gender groups differ in terms of social flourishing and social adaptation, age groups in terms of social cohesion, and educational groups in terms of social inclusion.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيقات ديگر نشان داده اند که حمايت اجتماعي (زارع شاه آبادي و کاظمي ، ۱۳۹۴؛ فرزانه و عليزاده ، ۱۳۹۲؛ همتي و همکاران ، ۱۳۹۲؛ خليلي و همکاران ، ۱۳۹۰)، پايگاه اجتماعي اقتصادي (ساعي و همکاران ، ۱۳۹۳؛ کدخدايي و لطفي ، ۱۳۹۲؛ فتحي و همکاران ، ۱۳۹۱؛ صباغ و همکاران ، ۱۳۹۰)، هويت جنسيتي (سفيري و منصوريان راوندي ، ۱۳۹۳)، سبک زندگي (افشاني و همکاران ، ۱۳۹۳)، تعهد اجتماعي (زکي و خشوعي ، ۱۳۹۲)، اعتماد اجتماعي (زکي و خشوعي ، ۱۳۹۲؛ شربتيان ، ۱۳۹۱؛ فقهي فرهمند و زنجاني ، ۱۳۹۰؛ اميني راداني و همکاران ، ۱۳۹۰؛ صباغ و همکاران ، ۱۳۹۰)، مشارکت اجتماعي (ابراهيم پور و همکاران ، ۱۳۹۱) و ۵۷ اوقات فراغت (هزار جريبي و ارفعي ، ۱۳۹۱؛ صباغ و همکاران ، ۱۳۹۰) در سلامت اجتماعي افراد نقش دارند.
Seeromanie Harding et al ۵۸ ۱۴۰۰ بيشترين عوامل اجتماعي دخيل در سلامت اجتماعي افراد به ترتيب شامل حمايت اجتماعي (زارع شاه آبادي و کاظمي ، ۱۳۹۴؛ فرزانه و عليزاده ، ۱۳۹۲؛ همتي و همکاران ، ۱۳۹۲؛ خليلي و همکاران ، ۱۳۹۰)، اعتماد اجتماعي (زکي و خشوعي ، ۱۳۹۲؛ شربتيان ، ۱۳۹۱؛ فقهي فرهمند و زنجاني ، ۱۳۹۰؛ اميني راداني و همکاران ، ۱۳۹۰؛ صباغ و همکاران ، ۱۳۹۰؛ کدخدايي و لطفي ، ۱۳۹۲) و پايگاه اجتماعي اقتصادي (ساعي و همکاران ، ۱۳۹۳؛ کدخدايي و لطفي ، ۱۳۹۲؛ فتحي و همکاران ، ۱۳۹۱؛ صباغ و همکاران ، ۱۳۹۰؛ سفيري و منصوريان راوندي ، ۱۳۹۳) است .