چکیده:
عبدالحی گَردیزی نویسنده زینالاخبار یا تاریخ گردیزی از جمله آخرین مورخان دوره نخست غزنوی است. این مقاله بر آن است تا رویکرد و روش گردیزی در تاریخنگاری را واکاود و بازنماید. اگرچه گردیزی بهظاهر تاریخ خود را در شمایل تاریخی عمومی نگاشته، اما بخشهایی از آن تاریخ سلسلهای و محلّی است. گردیزی برخلاف بسیاری از مورخان سنتی و احتمالا متأثر از رویکرد و آثار ابوریحان بیرونی به موضوعات و مباحث اجتماعی و قومشناسی پرداخته و در این زمینه گزارشهای ارزنده و سودمندی بهدست دادهاست. در روایتهای گردیزی گاه رگههایی از تساهل مذهبی را میتوان یافت؛ اگرچه رویکرد اعتقادی او نسبت به ادیان و مذاهب دیگر بیطرفانه نیست، اما نسبت به مورخان معاصراش تعصب مذهبی کمتری داشتهاست. گردیزی در برخی مواضع، هرچند گاه سطحی، دست به تبیین و تحلیل و نقد زدهاست، در نتیجه وی در برابر رویکرد عقلانی و نقلی موضعی میانه را برگزیدهاست. نقطه ضعف گردیزی پایبندی بیش از حد به خلاصهنویسی است.
Gardizi is one of the last historians of the first Ghaznavid period. His biography is vague and unknown and Zayn al-Akhbar is his only historical work. This article seeks to examine Gardizi approach as well as method in his historiography. Gardizi has written Zayn al-Akhbar as a general history and possibly influenced by Abu Rihan's works, he have paid special attention to social themes and devoted parts of his book to recognizing ethnic groups and representing different cultures. There is also a kind of religious tolerance can be found in his work, however, he is not completely neutral in some narrations. He has a less fanatical among the historians of this era in looking at different religions. Sometimes he has explained, analyzed and criticized, even superficially and as a result, he has chosen a moderate rational and narrative approach. Gardizi's weakness is his excessive adherence to abridgment.
خلاصه ماشینی:
ir مقدمه زين الاخبار گرديزي يکي از نخستين تاريخ هاي فارسي است که در دوره غزنوي نوشته شدهاست.
ج. اسکات ميثمي نيز در فصل غزنويان کتاب تاريخ نگاري فارسي ضمن معرفي منابع ، به سبک و شيوه بيان و علت گزينش رويدادها و انگيزه مورخان و ممدوحان و مخاطبان آنها از جمله گرديزي، پرداخته ، اما او به مباحث اجتماعي مط رح در زين الاخبار و روش تبييني گرديزي نپرداخته است.
مقاله اي ديگر در حوزه ّ ادبيات فارسي با عنوان »انديشه سياسي متجلي در ساختار روايت زين الاخبار گرديزي« نوشته محمدحسن جمشيدي و عليمحمد مؤذني به شناخت محرک اصلي گرديزي در نگارش تاريخ ميپردازد.
گرديزي خود شاهد وقايع بوده و در آغاز روايت سلط نت محمود غزنوي بر اين مسأله تأکيد زيادي کردهاست: »اما اين اخبار بيشتر از وي آن بودهاست که به رأي العين خويش بديدم «؛٢٣ اين روايات گاهي مفصل نوشته شدهاند و در واقع اثر عتبي را تکميل ميکند چون تاريخ يميني شامل دهه آخر 24 سلط نت محمود نيست.
شايد بتوان گفت در کنار جاودانسازي تاريخ غزنويان به عنوان انگيزهاي براي نگارش زين الاخبار، هدف گرديزي، صرفا نگارش تاريخ بود، به عنوان يک علم ؛ علمي که در اين سالها در حال رهايي از دانش حديث و سلط ه محدثان بود.
«. ٦٥ گرديزي در اين سط ور روش تاريخ نگاري خويش را که مبتني بر نقل روايات بر پايه اخبار کتبي، شفاهي و عيني است، را شرح ميدهد.
اتصال اين بخش با بدنه اصلي کتاب هر چند نامتوازن به نظ ر ميرسد اما نشاندهنده اهميت رويکرد اجتماعي و کلي نگري در بينش تاريخ نگاري گرديزي است.