چکیده:
اعتقاد به ظهور امامزمان،یکی از ارکان اساسی مذهب تشیع امامی است که در طول تاریخ اسلام و تشیع جریان داشته است. در دوره تسلط مغولان و تأسیس حکومت ایلخانی در ایران مسئله منجیگرایی (مهدویت) رشد بسزایی یافت. حضور عناصر بیگانه با مذهب غیراسلامی و مسلط شدن بر جامعه و مملکت اسلامی باعث بروز، فتنه و فساد، هرجومرج، بروز جنگها، افزایش مالیاتها و آشفتگی اوضاع شد. در چنین شرایطی، مردم بیش از هر زمان دیگری، احساس نیاز به مصلحی را داشتند که با آمدنش به تمامی ظلم و جورها پایان بخشد. در این دوره، انتظار و منجیگرایی، بیش از عصرهای دیگر در عقاید و افکارمردم (شیعیان) و حتی غیرشیعیان رسوخ کرد. بهطوریکه در برخی از شهرها هر روز مردم به انتظار منجی به دروازۀ شهرها میرفتند و به انتظار امام غایب مینشستند. در این پژوهش علل پیدایش و رشد اندیشۀ منجیگرایی و مهدویت و پیامدهای آن ازجمله بهرهبرداری قیامکنندگان از اندیشۀ منجیگرایی به روش توصیفیتحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
Belief in the advent of the Imam Zaman (AS) is one of the basic pillars of the Imami Shiite religion that has flowed throughout the history of Islam and Shiism. During the Mongol domination and the establishment of the Ilkhanid government in Iran, the issue of Mahdism grew significantly. The presence of alien elements who had non-Islamic religion and their domination of the Islamic society and country caused sedition and corruption, chaos, wars, tax increases and chaos. In such circumstances, the people felt more than ever the need for a reformer who would put an end to all oppression and tyranny with his arrival. In this period, expectation and saviorism penetrated the ideas and thoughts of the people (Shiites) and even non-Shiites, more than any other age. In some cities, people went to the city gates every day waiting for a savior and waited for the absent Imam . In this study, the causes of the emergence and growth of the idea of saviorism and Mahdism and their consequences, including the use of the idea of saviorism by the insurgents have been studied in a descriptive and analytical manner.
خلاصه ماشینی:
در واقع مردم که در خود توانایی مبارزه با حاکمیت را نداشتند دنبال منجیای بودند تا بتواند آنها را از دست قوم ظالم رها سازد و آنچه بر این قضیه دامن میزد رواج یکسری از روایات و احادیث مبنی بر ظهور نزدیک امام عصر بود طوری که عامه مردم باور کردند که دوره آخرالزمان فرارسیده است و تا جایی این اندیشه عمق پیدا کرد که مراسمهای ویژهای را جهت ظهور انجام میدادند.
بزرگان شهر هر بامداد بیرون دروازه شهر میرفتند و افسار اسبی را که بهخوبی زین و مهار شده بود به دنبال میکشیدند تا اگر امام بهناگاه ظاهر شود بیاسب نماند (پطروشفسکی، 1359: 65) ابنطاووس یکی از علمای بزرگ این عصر در نامهای به فرزندش محمد عنوان میکند: «بدان که اگر یک آیه در کتاب مقدس الهی 1 نبود (یمحو الله ما یشاء و یثبت عنده الکتاب) هر آیینه به تو از روی اطمینان خبر میدادم که من درک ظهور کامل آن حضرت را مینمایم و در ظل عنایت وحدان نعمت گسترده حضرتش داخل شدم، زیرا که این ایام، ایام ظهور آن آفتاب تابان است و هنگام زوال سختیها و ناراحتیها و محرومیتها است» (رفیعی، 1377: 85).
3-3- به دست گرفتن قدرت و حاکمیت شیعیان مغولان را شایستۀ حکومت بر مسلمین نمیدانستند چون نه به مسائل شرعی واقف بودند و نه توانایی رسیدگی به حال مردم را داشتند و برخی خانان مغول که اسلام را پذیرفته بودند چندان آگاهی به مسائل شرعی مسلمین نداشتند و فقط مسلمان شدن آنها جنبه سیاسی داشت برای اینکه تحت لوای این آئین، حکومت خود را مشروع جلوه دهند.