چکیده:
دشواره نفس و بدن یکی از موضوعات محوری فلسفه ذهن است. در این پژوهش چیستی نفس و بدن و نسبت میان آنها را از منظر صدرالدین شیرازی بررسی کردهایم که زمینه تبیین دیدگاه صدرایی در مسئله رابطه نفس و بدن را فراهم میکند. تنوع و پیچیدگی عبارات صدرا در حدی است که برخی اندیشمندان دیدگاه وی را ذیل «وحدتانگاری»، و برخی در نقطه مقابل ذیل «دوگانهانگاری» طبقهبندی کردهاند. به نظر میرسد تعیین مراد وی از نفس و توجه به اقسام گوناگون بدن از منظر صدرا نقش کلیدی در تحلیل ایستار فلسفی او در این مسئله داشته باشد. این پژوهش پس از طرح بدنهای سهگانه نفس از دیدگاه صدرا، به رابطه اتحادی نفس و بدن از این منظر توجه میکند. همچنین، کوشیدهایم با ارائه وجه جمعهایی میان عبارات گوناگون صدرا، زمینه فهم و جمعبندی دیدگاه مختار وی را فراهم کنیم.
The problematique on the nature of soul and body has been an axial issue in the philosophy of mind. In this research the nature of soul and body and their relation is studied in the view of Mulla Sadra which lays the groundworks of explaining Sadraic view in the problematique of the relation between soul and body. Sadraic propositions and words are diversified and intricate to the extent that some scholars categorize his views under the union of soul and body while others hold that he believes in the distinction between them. It seems that shedding light on Sadraic meaning of soul and his consideration for different types of body play a critical role in deciphering his philosophical stance regarding this issue. This study, next to explaining triad bodies of soul from the viewpoint of Mulla Sadra, investigates the union of soul and body and collect and submit evidences to pave the way for recognizing Sadra’s adopted view on the soul and body.
خلاصه ماشینی:
بررسي راه حل صدرايي در اين مقوله نيز پس از پاسخ به پرسش هاي زير کارساز خواهد بود: مراد صدرا از نفس با لحاظ في نفسه لنفسه آن و صرف نظر از رابطه اش با غير چيست ؟ تعريف نفس از ديدگاه صدرا با لحاظ رابطه نفس با بدن و اعتبار لغيره نفس چيست ؟ در مسئله رابطه نفس و بدن آيا صدرا در همه عباراتش بدن را به معناي واحد به کار برده است ؟ با توجه به اينکه وي از سويي به جداناپذيري نفس و بدن معتقد است (صدرالدين شيرازي ، ١٩٨١، ج ٩: ١٩٠ و ٢٧٦) و از ديگر سو بدن را شرط حدوث نفس مي داند (همان ، ج ٨: ٣٣٣ و ٣٣٤ و ٣٨١)، گاهي از تقدم نفس بر بدن (همان ، ج ٨: ٣٨٢) و گاه از اتحاد نفس و بدن (همان ، ج ٩: ١٠٦ و ١٠٧) و حتي عينيت نفس و بدن (همان ، ج ٥: ٢٨٦) سخن مي گويد و نفس را تمام بدن (همان ، ج ٨: ١٢) ميشمرد، آيا مي توان در همه اينها مرادش از بدن را يکسان انگاشت ؟ 1.