چکیده:
مسئله گفتمان دکتر مصدق به نیروهای مسلح، یکی از بزرگترین چالش ها و درگیری های او با حکومت پهلوی در دوران نخست وزیریش بوده، که در نهایت سرنوشت سیاسی وی را به شدت تحت تاثیر قرار داد. بنابراین سؤال اصلی این است که گفتمان دکتر مصدّق به نیروهای مسلّح داری چه رویکردهای بوده است؟ و چه تاثیری بر کودتای ۲۸ مرداد داشت ؟. نتایج این بررسی نشان میدهد دال اصلی گفتمان دکتر مصدق در این زمینه، کنترل نیروهای مسلح به وسیله نهادهای غیرنظامی بود. وی در این راستا تلاش کرد، با اقداماتی همچون جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در سیاست، انتصابات در سطوح بالای مدیریتی و تسویه و بازنشسته کردن افسران، گفتمان خود را عملی و تثبیت کند. ولی با شکست در انجام آنها، موجب شد تا نیروهای مسلّح به کانون اصلی برای ساقط شدن وی تبدیل شوند و کودتای ۲۸ مرداد به وقوع بپیوندد.
The issue of Dr. Mossaddeq's discourse regarding the armed forces was one of his biggest challenges and conflicts with the Pahlavi government during his tenure as prime minister, which ultimately greatly affected his political destiny. Therefore, the main question of the research is: What was the approach of Dr. Mossaddeq's discourse about the armed forces? And what effect did it have on the coup of 28 August? The results of this study show that the main signifier of Dr. Mossaddeq's discourse in this regard was the control of the armed forces by civilian institutions. In this regard, he tried to implement and consolidate his discourse by taking measures such as preventing the armed forces from interfering in politics, avoiding to appoint them to higher levels of management, and settling and retiring officers. However, with the defeat in the field of action, it caused the armed forces to become the main center for his overthrow and the coup d'etat of August 28, 1943.
خلاصه ماشینی:
تفاوت پژوهش حاضر با تحقيقات صورتگرفته، در اين است که براي اولينبار بهصورت مستقل و جداگانه با کمک نظريه تحليل گفتماني به آسيبشناسي گفتمان دکتر مصدّق نسبت به نيروهاي مسلّح و تأثير آن بر کودتاي ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ش پرداخته و آن را مورد واکاوي قرار داده است.
(باخترامروز، سال سوم، ش۸۴۶، ۲۶/ ۴ / ۳۳۱: 5) گفتنی است که به دنبال اين استعفاي غيرمنتظره، مخالفتهاي زيادي از سوي گروهها و جريانات سياسي کشور و همچنين تظاهرات خياباني زيادي توسط افکار عمومي جامعه در حمايت از گفتمان مصدّق و برجسته کردن آن و مخالفت و به حاشيه بردن گفتمان شاه درمورد نيروهاي مسلّح سرتاسر کشور را فرا گرفت و شاه که عجولانه احمد قوام را به پست نخستوزيري انتخاب کرد، در روز ۳۱ تير ۱۳۳۱ش بر اثر يک قيام عمومي به رهبري آيتالله کاشاني در حمايت از مصدّق و گفتمانش مجبور شد مصدّق را به نخستوزيري مجدد انتخاب کند و با دال مرکزي گفتمان مصدق، يعني کنترل نيروهاي مسلّح توسط غيرنظاميان موافقت و مسئوليت آنها را به نخستوزير واگذار کند.
(افراسيابي، 1366: 13) يکي ديگر از اقدامات مصدّق براي دور کردن نيروهاي مسلّح از سياست کاهش بودجه آنها بود، او در اين مورد ميگويد: هدف از کاهش بودجه ارتش، محدود ساختن وظايف نيروهاي مسلّح به امور غيرسياسي و حفظ نظم و امنيت داخل کشور زير نظر دولت بود.
(ذبيح، ۱۳۶۳: ۱۱۳) همچنين دکتر مصدّق براي کاهش حوزه نفوذ و قدرت نيروهاي مسلّح در سياست در اوايل زمستان ۱۳۳۱ش شوراي امنيت ملي را با حضور وزرا و مقامات سياسي بهمعناي محدود کردن دامنه اختيارات ارتش در اقدامات نظامي و امنيتي و تبعيت آنها از تصميات دولت تشکيل داد.
(روزنامه اطلاعات، سال ۲۵، شماره ۷۴۵۶، ۱۶/ ۱۲ / ۱۳۳۱: ۲) ديگر اينکه اقدامات افسران و فرماندهان بازنشسته ارتش براي احقاق حقوق خود موجب نزديکي بيشتر و پيوند آنها با منافع و اهداف دربار و شاه شده بود.