چکیده:
نجات به معنای رستگاری اخروی، مورد توجه ادیان الهی بوده است. نجات مسیحی بهعنوان آموزهای بنیادین، بر آموزه تثلیث؛ یعنی فیض و رحمت الهی، فدا و قربانی شدن و به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح بهعنوان خدای مجسم و منجی و روحالقدس بهعنوان تداومبخش نجات و معطی حیات جدید استوار است و انسان با اعمال صالح خویش هیچ نقشی در ایجاد و اعدام آن ندارد. براساس روش توصیفی ـ تحلیلی دریافتیم اعتقاد به توحید در الوهیت خداوند، حد نصاب توحید است که هر موحدی باید بدان معتقد باشد؛ پذیرش این مرتبه از توحید مستلزم پذیرش سایر مراتب اعتقادی توحید نیز میباشد. اعتقاد به این مراتب بهصورت عام مجموعی حد نصاب توحید را تشکیل داده و عدم قبول برخی از مراتب، مستلزم عدم رستگاری و نجات بوده، بلکه اگر اعتقاد به سایر مراتب به توحید در الوهیت منتهی نشود، هیچ ارزشی نخواهد داشت. سایر مراتب توحید جزء کمال توحید و خارج از حد نصاب بوده و مستلزم عمل صالح نیز میباشد.
Salvation, which means salvation in the hereafter, has always been considered by the divine religions. Christian salvation, as a fundamental doctrine, is based on doctrines such as the Trinity, grace, sacrifice, the Cross, holy Spirit, Christ as the incarnate God and savior and giver of new life so that human actions have no role in its creation and destruction. Using a descriptive-analytical method, we found that belief in monotheism is the standard measure of faith that anyone should have faith. Accepting this level of monotheism requires accepting other levels of monotheism as well. Belief in these levels as a whole is a necessary condition for monotheism, and imperfection in some respects hinders ultimate salvation. All levels of monotheism are part of the perfection of monotheism and require righteous deeds.
خلاصه ماشینی:
مراتب اعتقادی توحيد مقصود مراتبی است که انسان به آن باور داشته و بدان معتقد است و به تعبیر برخی از نویسندگان مراتب نظری توحید (سعیدیمهر، 1393، ص89؛ پژوهشکده تحقیقات اسلامی، 1386، ج 1، ص 200) بوده که خود دارای چندین مرتبه است؛ الف.
این مرتبه از توحید از لوازم توحید در ربوبیت تشریعی است؛ زیرا اگر انسان معتقد باشد هیچکس غیر از خدا حق قانونگذاری برای موجودات دیگر ندارد، طبیعتاً به این نتیجه میرسیم که فقط خدا شایستگی پرستش و فرمانبرداری را خواهد داشت: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحی إِلَیهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُون» (انبياء: 25)؛ و ما هیچ پیامبری را قبل از تو نفرستادیم، مگر اینکه به او وحی میکردیم که هیچ کسی غیر از من شایستة پرستش نیست؛ پس مرا بپرستید (ر.
توحيد در عبادت یعنی علاوه بر آنکه انسان اعتقاد داشته باشد که هیچکس غیر از خدا شایستة پرستش نیست، در مرتبة عمل نیز فقط او را بپرستد، چنانکه مفاد آیه شریفة«إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعین» (حمد: 5) (تنها تو را میپرستیم تنها از تو مدد میجوییم)، نیز بر این حقیقت دلالت میکند.
چنانکه پیداست این مرتبه از لوازم توحید در ربوبیت تکوینی خداست (البته از لوازم عملی و نه اعتقادی)؛ یعنی وقتی انسان مؤثر حقیقی را فقط خدا بداند در مقام عمل نیز از غیر او مدد نمیخواهد.
این مرتبه از توحید، از لوازم نفسانی توحید در ربوبیت تکوینی است؛ زیرا اگر انسان خدا را تنها مؤثر حقیقی بداند به هیچ کس غیر از خدا امید ندارد (طباطبائی، 1417ق، ج5، ص63؛ مصباح، 1392، ص60).