چکیده:
مشارکت سیاسی از جایگاه مهمی در علم سیاست برخوردار بوده و با بسیاری از مباحث این علم، پیوندی عمیق دارد. تحقق عملی یک نظام سیاسی در گرو توانایی آن بر نظاممند کردن مشارکت سیاسی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و شرح زمینههای مشارکت سیاسی در اسلام با روش توصیفی تحلیلی است. براساس یافتههای این پژوهش، باور به حاکمیت مطلق خداوند، حاکمیت الهی انسان بر سرنوشت خود، خلافت الهی انسان و پاسخگویی دین در برابر نیازهای او، و نیز التزام به الزامات برآمده از باورهای پیشگفته، که عبارتند از وجوب پذیرش حاکمیت الهی، وجوب تحقق عینی حکومت اسلامی، وجوب تعاون و مسیولیت همگانی، وجوب رعایت حقوق و مصالح مردم، وجوب جلب رضایت عمومی و وجوب مشورت در امور؛ زمینهساز تحقق مشارکت سیاسی از سوی فرد مسلمان و تعیینکننده محدوده و کیفیت آن خواهد بود. بدینترتیب برخلاف پندار سکولاریسم، تقدم احکام الهی بر نظرات مردم بهمعنای نادیده گرفتن جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی نیست؛ همچنانکه احترام به شیون و خواستههای ایشان در چارچوب تعیینشده، منافی ارزش نهادن به احکام و قوانین دینی نخواهد بود.
The political participation has an important status in political science and is deeply connected to many issues of this science. The practical realization of a political system depends on its ability to systematize political participation. Using a descriptive-analytical method, this paper seeks to study the political participation grounds in Islam. The findings indicate that the following issues will be the basis for the realization of political participation by a Muslim, which include, submission to divine sovereignty, the necessity of the realization of the Islamic government, the necessity of cooperation and public responsibility, the necessity of respecting the rights and interests of people, the necessity of satisfying the people and the need to consult with them. Thus, contrary to the notion of secularism, the precedence of divine commandments over the views of the people does not mean ignoring the position and role of the people in the Islamic government. Just as respecting their affairs and desires, within the prescribed framework, will not be contrary to the observance of religious rules and laws.
خلاصه ماشینی:
براساس یافتههای این پژوهش، باور به حاکمیت مطلق خداوند، حاکمیت الهی انسان بر سرنوشت خود، خلافت الهی انسان و پاسخگویی دین در برابر نیازهای او، و نیز التزام به الزامات برآمده از باورهای پیشگفته، که عبارتند از وجوب پذیرش حاکمیت الهی، وجوب تحقق عینی حکومت اسلامی، وجوب تعاون و مسئولیت همگانی، وجوب رعایت حقوق و مصالح مردم، وجوب جلب رضایت عمومی و وجوب مشورت در امور؛ زمینهساز تحقق مشارکت سیاسی از سوی فرد مسلمان و تعیینکنندۀ محدوده و کیفیت آن خواهد بود.
ب. وجوب تحقق عينی حکومت اسلامی برای اجرای احکام الهی برآمد باور به ربوبیت تشریعی خداوند و نیز پاسخگویی دین در برابر نیازهای گوناگون انسان، این است که تنها قانونگذار هستی، خداوند متعال بوده و تمامی قوانین لازم برای سعادت بشر را وضع و ابلاغ کرده است.
جریان امر به معروف و نهی از منکر و نقشآفرینی مسئولانه افراد جامعه اسلامی در بستر رابطۀ آنها با حکومت، در قالبهای گوناگونی از مشارکت سیاسی تحقق یافته و جلوههای متنوعی اعم از ارشاد و بازخواست حاکم و سایر کارگزاران حکومت اسلامی به خود میگیرد.
وجوب جلب رضايت عمومی نتیجۀ منطقی باور به حاکمیت الهی انسان بر سرنوشت خود در کنار حاکمیت مطلق خداوند بر سراسر هستی این است که نميتوان حكومت ديني را امري دانست كه به نيرويي قاهر و تحميلي متكي است و بدون نگاه به ميل و خواست مردم، سرنوشتي مجزا را براي ايشان تعيين ميكند (جوادی آملی، ۱۳۹۰، ص115)؛ لذا اسلام ورود به حکومت بدون رضایت مردم را غيرممكن تلقي ميكند (همان، ص119).