چکیده:
نحوه تعاملات جهانی را که آشفتگی آن هویداست، باید اولا در مبانی ترابطات بینالمللی، و ثانیا تسری جهانی این مبانی، اصطیاد و نقادی کرد. برای نیل به این مقصود، با بهرهگیری از مبانی فکری آیتالله جوادی آملی، به روش تحلیل محتوا به این مهم پرداختهایم. از منظر ایشان، ازیکسو عدم فهم صحیح از مسیله علیت، که به غفلت یا انکار علتالعلل عالم میانجامد؛ ضعف کلان هستیشناسی محسوب میشود و در روابط بینالملل به قدرتمحوری بهجای خدامحوری منتهی شده است. از سوی دیگر، نگاه مادی معرفتشناسان غربی، مانع اصلی ترسیم تصویری صحیح از چینش عالم هستی میشود که عرصه بینالملل را صحنه آنارشیسم معرفتی کرده است. بالتبع با این دو رویکرد هستیشناسانه و معرفتشناسانه، جایگاه حقیقی انسان بهعنوان مخلوق کریم عالم، در ساحت انسانشناسی به سمت اومانیسم سوق پیدا میکند که به کارگزارمحوری در حوزه بینالملل منتهی گردیده است.
The crises among global interactions must be sought in the foundations of international relations and its spread throughout the world. Using a descriptive-analytical method, this paper studies the foundations of current international relations from the perspective of Ayatollah Javadi Amoli. In his view, lack of proper understanding of the issue of causality, which leads to neglect or denial of the Causes of the causes of the universe, is a major ontological problem of the Western international relations, which has shifted the international relations to a power-centered ideology instead of a God-centered one. On the other hand, the materialist epistemological view of the West is the main obstacle to drawing a correct picture of the universe, which has made the international arena the scene of epistemic anarchism. Consequently, these two ontological and epistemological approaches have led the modern man to humanism, which itself has led to human-centeredness in the international arena.
خلاصه ماشینی:
آیتالله جوادی آملی، روابط بینالملل، وضع موجود، مبانی، هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی مقدمه فهم وضعیت موجود ِفضای بینالملل منوط به این است که در ابتدا پایههای اصلی تشکیلدهندة این شرایط را بررسی و تشریح کرد.
در زمینه بررسی مبانی سهگانه از منظر آیتالله جوادي آملي و استلزامات آن در فضای موجود روابط بینالملل، اثری در دسترس نیست؛ کتاب روابط بینالملل در اسلام (جوادي آملي، 1388الف)، گرچه به بررسی مباحث بینالمللی پرداخته، اما فاقد نقد و ارزیابی مبنایی در این حوزه بوده و عمدتاً به مباحث روشی در عرصه روابط بینالملل توجه داشته است.
درواقع هگل با انکار «ناشناختنی» مطلق و بیان اینکه هرچه از او خبر داده میشود شناختنی است؛ به نفی و انکار هر حقیقتی میپردازد که برای ذهن به صورت یک راز، ناشناختنی باقی میماند، و بدینترتیب دیواری را که بین ذهن و خارج در فلسفه کانت وجود دارد، برداشته و برای هستی، هویتی عقلانی قائل میشود؛ به این بیان که هرچه هست «اندیشیدنی» است و آنچه عقلانی نیست، وجود ندارد (جوادی آملی، 1393، ج4، ص482).
مکتبی که اصلاً قائل به وجود خداوند نیست و آن را غیرحتمی میپندارد و یا معترف است که در صورت پذیرش وجود خدا راهی برای شناخت او ندارد؛ چگونه میتواند سیاستمداران و بازیگران سیاسی را تربیت کند که در عمل و کنش سیاسی خود، خداوند احتمالی و ناشناختهای را که حتی نمیداند از او چه میخواهد، در نظر بگیرد و بر منافع مادیاش که تنها به آنها باور دارد، ترجیح دهد؟ ترویج تفکر منافع ملی و امنیت ملی و برگشت آنها به منافع و امنیت شخصی و نه عمومی، نشان از تأثیر مادیگرایی در دید شخصیمحورانه در روابط بینالملل دارد.