خلاصه ماشینی:
"نقد خاطرهای که جذابیتهای یک رمان را دارد نگاهی به«تپه برهانی»نوشته حمید رضا طالقانی اصفهانی؛چاپ اول:1368 حسن علی پورمند (به تصویر صفحه مراجعه شود) خلاصهء اثر نویسنده به عنوان تنها فرزند ذکور خانواده،تصمیم میگیرد به جبهه برود.
در اینجا نقش راوی(نویسنده)،به عنوان یک سقا در شرایطی که قرار است هریک ساعت یک قمقمه آب به رزمندگان مجروح بدهد، به خوبی مشخص میشود.
آنجا که همه امیال انسانی به راحتی میتواند در خدمت به زور و انجام هرگونه عملی توجیه شود،ادبیاتی بیپروا نیز تولید و عرضه میکند،اما ادبیات دفاع به لحاظ اینکه باید به جوانب گوناگون ارزشها توجه و بسیاری از حدود و مسائل را رعایت کند،ادبیاتی سخت و مشکل خواهد بود.
جالب است که تحلیلهای روانشناسانه،جامعهشناسانه و تاریخگرایانه،و نگاه به این پدیده از دیدگاههای و زوایای گوناگون آن از طرف رزمندگان صورت نمیگیرد،ولی در حوزه رمان،داستان کوتاه و بلند و بیشتر ادبیات خاطرهنگارانه،در اختیار کسانی است که خود جبهه دیده و در عملیاتها شرکت داشتهاند.
نویسنده در زمان انتشار و در حدود کاری که کرده است،نه ادعای نویسندگی دارد و نه با خود قرار گذاشته است که این کار را به عنوان یک حرفه ادامه دهد.
یک بار در کلام امام خمینی (ره)که اذن پدر و مادر را در امر جبهه جایز نمیشمارد و در استخارهای که تردید را تشدید میکند؛پاسخ استخاره این است: «نفس تصمیم شما رضای خداست.
و چقدر این موارد شیرین و دوستداشتنی و جذاب است: رفتن به جبهه به عنوان معلم قرآن،خروج از سنگر و رها کردن آن، در شرایطی که نباید خارج شود،تصمیم بر حفظ جان و رها کردن خود در سرنوشتی نامعلوم..."