خلاصه ماشینی:
"3-4-1-رفتار رمضان از نخستین صحنهء ورود به داستان،فردی مستأصل و درمانده است و در اعتراض به علت حبس خود: پس از آنکه دید از آه و ناله و غوره چکاندن دردی شفا نمییابد چشمها را با دامن قبای چرکین پاک کرده و در ضمن هم چون فهمیده بود قراولی کسی پشت در نیست یک طوماری از آن فحشهای آبنکشیده که مانند خربزهء گرگاب و تنباکوی همکان مخصوص خاک ایران خودمان است نذر جد و آباد این و آن کرد و دو سه لگدی هم با پای برهنه به در و دیوار انداخت.
جمالزاده،رفتار این مردم را چنین توصیف میکند: همین که دوباره از در مجلس بیرون آمدیم خیال داشتم برای جمعیت نطق مفصلی بکنم و از این حرفهایی که تازه به گوشم خورده بود چندتایی قالب زده و سکه کنم و لی دیدم مردم به کلی متفرق شدهاند و معلوم شد ملت باغیرت و نجیب بیش از این پافشاری را در راه حقوق خود جایز ندانسته و پی کار و با خود رفته و کور و کچلهایی هم که از بازار مرغیها عقبم افتاده بودند دیدم توی میدانگاهی سه قاپ میباختند و اعتنایی به ما نکردند و انگار نه انگار که چند دقیقه پیش فریاد زنده باد شیخ جعفرشان گوش فلک را کر میکرد.
شخصیتهای یکبعدی که با یک ویژگی واحد معرفی شده و به گونهای برجسته و اغراقآمیز نمایش داده میشوند؛هیچیک از آنها در سایر ابعاد وجودی نیز خود گسترش نمییابند،در تعامل با سایر شخصیتها و حوادث گوناگون قرار نمیگیرند،یک رفتار واحد دارند و اغلب با یک جمه در بدو ورود به داستان توصیف میشوند و نویسنده پس از آن صفات نیک و بدشان براساس نخستین توصیفات،شکل میگیرد و تا پایان داستان بر اعتبار خود باقی میماند."