خلاصه ماشینی:
"بیناب:در شرایط جهانی شدن،مدرنیتهی فرهنگی به سمتی میرود که تنوع خود را زیاد کند؛اما آیا تصور نمیکنید که در یک جایی این تنوع ریشهی مشترک یا تجلی واحدی با هم پیدا کنند؟به عنوان نمونه،برای هنرمندان هنر مفهومی قواعد کار عبارت است از نوآوری،قیدناپذیری،تأکید بر اصالت ایده و اصالت فردی هنرمند؛پس به نظر میرسد گرچه صورتهای هنری به شدت در عرصهی جهانی متنوع شدهاند اما همهی آنها دارای اصولی مشترکاند.
بیناب:با توجه به شرایط جدیدی که به لحاظ ابزار و رسانههای هنری به وجود آمده است،تنوع و تکثر زیادی در شیوههای کاری هنرمندان شکل گرفته است،حال این سؤال مطرح میشود که آیا مرز یبن هنر و ناهنر مخدوش و حتی محو نشده است؟مثلا میبینیم که در هنرهای مجازی که از فنآوری دیجیتال استفاده میشود،در یک پایگاه اینترنتی،گاهی زبان در کنار هنر قرار گرفته است؛به درستی نمیشود گفت کدام بخش هنر است و کدام بخش هنر نیست.
اما وقتی فنآوری بدون حضور هنرمند میتواند (به تصویر صفحه مراجعه شود) چیزهایی را خلق کند،آیا میتوانیم آنچه را که برای مثال توسط رایانه خلق شده است اثر هنری بدانیم؟پس نقد هنری این آثار چه میشود؟چیزی که توسط رایانه پدید میآید،ممکن است بسیار جذاب و زیبا باشد و حتی دارای ارزشهایی که معمولا در تاریخ هنر ستایش شده است هم باشد؛ولی آیا میتوانیم آنرا اثر هنری بدانیم؟آیا هیچ منتقدی برای نقد آن پیدا میشود؟در طول تاریخ هنر،هر گاه صحبت ازهرن و هنرمند در میان بوده است،هرگز آفرینش هنری را بدون حضور هنرمند نداشتهایم،ولی در دورهی معاصر با این مسئله روبهروییم که اثر هنری بدون دخالت هنرمند هم میتواند به وجود آید."