چکیده:
موریس مرلوپونتی در پدیدارشناسی خود ضمن نقد دیدگاه فلاسفه عقلباور و تجربهگرا
«ادراک حسی» را در اولویت قرارمی دهد و تاکید میکند که ادراک حسی» تقویم یافته توسط
اندیشه یا قابل تحویل به آن و امری درونی و ذهنی نیست. «ادراک) در ارتباط با ایژه» مکانء
اجراهای هنری مارینا آبراموویچ که براساس تجربههای مبتنی بر بدن در مکان و زمان شکل
می گیردء موقعیتهایی ایجاد میکند که مقهوم تجربه و فهم جنبههایی از «ادراک حس) موریس
مرلوپونتی است. هدذف این پژوهش, تبیین تفکر «ادراک حسی» موریس مرلوپونتی در اجراهای
مارینا ابراموویچ است و در پاسخ به این پرسش که «ادراک حسی) چه نقشی در شکلگیری
این اجراها دارد؟ این نتیجه حاصل میشود که اجراهای او نمایش ذهن یا تخیل نیست بلکه
ارتباط آنی و دریافتهایی ساده از حواسی است که با بهکارگیری خلاقانهی زمان و مکان؛
همچون سایر پدیدارها قابلیت ظهور و در جهان بودن مییابند. این پژوهش به روش توصیفی
- تحلیلی بوده و در ان از منابع کتابخانهای و پایگاههای معتبر اینترنتی جهت جمعآوری دادهها
استفاده شدهاست.
The French phenomenological philosopher Maurice Merleau-Ponty,
by emphasizing the priority of sensory perception, seeks to find and
describe the subject’s relationship to the world in which he exists. For
him, perception is related to the object, place, events, world in which
we live and despite Our bodies emerge. According to him, perception
is a secret in the depths and angles of the body, which, by appearing in
every body, creates faces that are the basis of any human experience
and understanding. The purpose of this study is to explain the sensory
perception in the formation of Marina Abramovich’s performances
from the perspective of Maurice Merleau-Ponty and to answer the
question of what role sensory perception plays in the formation of her
performances. One of the most important achievements of this research
is that Abramovich developed the concept of sensory perception by
using her body, place and time creatively, and subsequently formed
her artistic performances by changing the level of consciousness. This
research is a descriptive-analytical method and library resources and
valid Internet databases have been used to collect data.
خلاصه ماشینی:
ازاینرو اجراهای هنری مارینا آبراموویچ که براساس تجربههای مبتنی بر بدن در مکان و زمان شکل میگیرد، موقعیتهایی ایجاد میکند که مقهوم تجربه و فهم جنبههایی از «ادراک حس» موریس مرلوپونتی است.
هدف این پژوهش، تبیین تفکر «ادراک حسی» موریس مرلوپونتی در اجراهای مارینا آبراموویچ است و در پاسخ به این پرسش که «ادراک حسی» چه نقشی در شکلگیری این اجراها دارد؟ این نتیجه حاصل میشود که اجراهای او نمایش ذهن یا تخیل نیست بلکه ارتباط آنی و دریافتهایی ساده از حواسی است که با بهکارگیری خلاقانهی زمان و مکان، همچون سایر پدیدارها قابلیت ظهور و در جهان بودن مییابند.
۱ـ۳ موارد مورد مطالعه از جمله مهمترین اجرهایی که مارینا آبراموویچ ازحواس (ویژگیهای بینایی، شنوایی و بویایی) و جابهجایی و زمان استفاده میکند و بهواسطهی آن اثر هنری خود را شکل میدهد خانهای با چشمانداز اقیانوس و بالکان باروک میباشد.
این اجرا بهعنوان بخشی از تجربهش ی روزمرهی بدن، وقتی در مقابل نگاه دیگران قرارمیگیرد، تغییر معنا میدهد و گویای آن است که ما در جهانی زیست میکنیم که ابژهها یکدیگر را میبینند «هر ابژهای آینه ابژهی دیگر است» و هنرمند میتواند با تکیه بر ابعاد وسیعتر دیدن، برای خود و مخاطبین مفهومی را ارایه کند.
او به این توانایی انسان اشاره دارد که « من با جابهجایی بدن در تلاشم برای کسب «بهترین گرفت» ازجهان، در این حرکت و جابهجایی عاقبت اشیاء میزان میشوند و محیط من سازمانیافته و همساز بهنظر میرسد و اطرافم برایم معنا مییابد و به این شکل میتوانم راه خود را پیدا کنم» (مرلوپونتی، ۲۰۰۵: ۲۲) همچنین مرلوپونتی میگوید: «من میدانم که ابژهها وجوه چندگانهای دارند، چون من توانستهام اطراف آنها بگردم و به همین اعتبار من بهواسطهی بدنم به جهان آگاهم» (مرلوپونتی، ۲۰۰۵: ۹۷) در اجرای خانهای با چشمانداز اقیانوس مارینا جایگاه خود را از مخاطب جدا میکند.