خلاصه ماشینی:
"در همهی این موارد،یک چیز است که پیوسته و هماره در بررسی ادوار تأویل(هرمنوتیک)و روش زندآگاهی به نحو روشنتری میتواند مورد شناسایی قرار گیرد:آیا میتوان گفت با نقد دقیق و موشکافانهی معاصر میتوان از آثاری که ماندگارترند،پرده برداشت؟نقدی هست که خود را می یابد و فکری هست که تداوم مییابد و میتواند با گذشت از ظواهر اشیا و امور و از جمله آثار هنری در آنها رسوخ کند.
تحقیق در باب زبان و بیان جدید بیش از هر چیزی دچار دگرگونی شده است و بدین قرار،نقد هم که در مقام شناسایی اینگونه آثار است، دستخوش تغییرات و تحولات چندی شده است،که باید دارای جامعیتی باشد تا بتواند به جنبههای متعدد اثر نظر اندازد و تفسیرهای جدید ارائه دهد.
پرسشهای اساسی دیگر این است:یا میتوان با خود اثر هنری بدانگونه که هست،مواجه شد؟تا چه حد میتوان به عوالم اینگونه آثار و پدیدآورندگان آنها نزدیک شد؟اینگونه روشها در اساس واجد چه ارزشهایی است؟آیا اینگونه نقادی نیازمند نقد دیگری نیست؟به تعبیر دیگر،آیا فرانقادی (meta-criticism) و یا فراسوی نقادی تا چه حد میتواند اینگونه نقدها را مورود توچه قرار دهد؟ما در سرآغاز قرن حاضر با وضعیت کاملا متفاوتی روبهروییم.
حال،پرسش تازهای برای ما مطرح میشود و آن این کمه با توجه به تغییرات اساسی در تولید و عرضهی آثار هنری که در چند دههی اخیر پیش آمده است،به نظر میرسد پس از هنر مدرن،دورهی تازهای در نگرش انسان غربی به عالم و آدم آغاز شده که سخت تحت تأثیر فنآوری اطلاعات و رسانههای ارتباطی است و به تغییر دگربارهای در زبان و بیان هنری منجر شده است."