خلاصه ماشینی:
"اگر قرار باشد بحث الهیات فیلم موضوعها یا مضمونهایی را مورد توجه قرار دهد که به طور سنتی تحت عنوان«الهیات نظاممند»لحاظ شدهاند،در این صورت تنها میتواند ماحصل دستهبندی و شکلدهی به نتایج آن گفتوگوها باشد(البته در مورد رحجان اصطلاح الهیات «ساختاری» (به تصویر صفحه مراجعه شود) ( constuctive )بر«نظاممند»( systematic )،برای مثال،رک هاجسن 1994،به ویژه صص 41.
این به آن معنا نیست که یک سلسله نتایج از پیش تعیین شده وجود دارد که باید از طریق گفتوگو میان الهیات و فیلم به آنها دست یافت،بلکه دانش مضامین مرسوم در الهیات نظاممند موضوعاتی را مطرح میکند که گستردهترین دامنهی ممکن از تجربهی بشری(و تجربهی انسانی از الهیت)را دربرمیگیرد.
سه سؤال در مورد احکام دینی مطرح است: آیا یک تفسیر خلاق و حقیقی از تجربه و برخوردی محسوس که از آن ناشی شده باشد را ارائه میدهد؟ آیا وسیلهای-هر چند انتقادی-برای ارتباط با سنتهای مسیحی مشخص به دست میدهد؟ آیا از اندیشه و عملکرد مسیحی آینده خبر میدهد؟ اگر پاسخ این سؤالها مثبت باشد،فرآیند کشف تاکنون در خور تلاش و کوشش بوده است و از این پس نیز خواهد بود.
این باور که خداوند را میتوان در هیئت بشری یافت(اعتقادی که قابل درک و بیان است)،نمیتواند تنها محدود به عقیدهای در مورد (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) شخصیت عیسای ناصری در قرن اول باشد و یک اعتقاد مسیحی باقی بماند؛البته مهم نیست که مسیحیان تا چه اندازه در مورد ماهیت این ادعا در ارتباط با عیسی نظرات متفاوتی دارند.
برای این که دفاع تجسدی به کار آید،دو چیز مورد نیاز است:یک هویت دینی روشن(که الهیات مسیحی باید به فیلم منتقل سازد،گرچه آن هویت هیچگاه متحد الشکل نخواهد بود)و انتظاری که از نقد دو سویه داریم."