چکیده:
مقاله پیش رو به بررسی و بازبینیِ رکن و زحاف فاعلن در بحور بسیط و منسرح پرداخته است و تلاش دارد با ذکر شاهدمثال از بعضِ قدیم ترین کتاب های تالیف شده در حوزه عروض تا برخی از نوین ترین آنها که به معرفی زحافات و ارکان این اوزان و بحور یعنی منسرح و بسیط پرداخته اند، اثبات کند که در نامگذاری زحاف و رکنِ فاعلن در بحور نامبرده شده، غفلت و خطایی رفته و این عدم توجه و دقت نظر در نامگذاری، از کتب متقدمین به متون متاخرین راه پیدا کرده است. براساس تحقیقات و پژوهشی که در این زمینه صورت گرفته، معین شده است که فاعلن، در بحر منسرح، زحافی از مفعولاتُ می باشد؛ اما آن را در بحر بسیط نمی توان به عنوان زحاف در نظر گرفت؛ بلکه رکن است؛ زیرا دچار کاهش و افزایش نشده است؛ و حتی خود به عنوان رکن اصلی برای نامگذاری یک بحر عروضی متحد الارکان مورد استفاده قرار می گیرد که متدارک نام دارد. بر اساس درک تفاوتی که بین تعریف زحاف و رکن وجود دارد و بیان این تفاوت، و نیز اینکه بحر منسرح در اصل، متشکل از چهاربار ارکان سالم مستفعلن مفعولاتُ بوده، فارغ ازین که در این وزن شعری سروده شده باشد یا خیر و بحر بسیط، تشکیل شده از چهاربار ارکان سالم مستفعلن فاعلن می باشد، نگارنده عقیده دارد که وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن را می بایست بحر بسیط نامید، نه منسرح.
خلاصه ماشینی:
براي مثال ، در کتاب شعر و شاعري در آثار خواجه نصيرالدين طوسي که بحرها و انشعابات آنها را به دقت دسته بندي کرده ، براي زحاف فاعلن ، در بحور مختلف ، چند نام در نظر گرفته است که تنها مخاطب را در نامگذاري صحيح وزن شعر دچار سردرگمي مي کند؛ بدين ترتيب : فاعلن در مفاعيلن : اَشَتر فاعلن در فاعلاتن : محذوف فاعلن در مفعولات ُ: مطوي مکشوف فاعلن در مفاعلتن : اجم (اقبالي ، ١٣٧٠: ١٩٩-٢٠١) اينگونه به نظر مي رسد که با تعيين يک دستور العمل منسجم نيز نتوان به صورت کامل از تعدد، کثرت و بروز خطا در نامگذاري هاي اوزان عروضي جلوگيري کرد اما مي توان قانوني تعيين کرد که تا حدودي از اين گسترش بي رويه بکاهد و اين همان هدفي است که نگارنده تلاش مي کند به واسطه طرح موضوع در اين مقاله به آن دست يابد و علاوه بر کاهش کثرت نامگذاري ها، به نامگذاري برخي اوزان ، نظم منطقي و قاعده مندي بدهد که در اين مقال تنها به تصحيح نامگذاري يکي از اوزان حاصل از تلفيق ارکان مستفعلن / فاعلن ، که همان وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن باشد، خواهد پرداخت .
٢- بحث و بررسي ٢-١- بحرمنسرح : عروضداناني چون شمس قيس رازي در کتاب المعجم في معايير اشعار العجم ، خواجه نصيرالدين طوسي در معيار الاشعار، سيروس شميسا در عروض و قافيه و نيز فرهنگ عروضي ، تقي وحيديان کاميار در وزن و قافيه شعر فارسي و پرويز ناتل خانلري در وزن شعر فارسي در تاليفات خود، همواره تلفيق دو رکن اصلي مستفعلن / مفعولاتُ و زحافات آنها را بحر منسرح معرفي کرده اند و براي هر کدام ازين ارکان نيز انشعاباتي در نظر گرفته اند که بسته به ميزان رواني و خوش آهنگي ، مورد استفاده و کاربرد شاعران فارسي زبان بوده است .