چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دلالتها یا کارکردهای نظریه معرفتشناسی فضیلت محور در حوزه مطالعاتی برنامهدرسی- به ویژه حوزهی فرعیتر آن یعنی نظریههای هنجاری- است. برای دستیابی به این هدف ابتدا نظریه معرفتشناسی فضیلتمحور با قرائت مسئولیتمحوری و با تاکید بر نظرات لیندا زگزبسکی، تشریح شد و سپس به استنتاج تأثیرات این نظریه بر چهار عنصر اساسی در تولید و تدوین برنامهدرسی یعنی هدف، محتوا، روشهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی پرداخته شد. یافتههای بهدستآمده بیانگر آن است که تحت تأثیر نظریه معرفتشناسی فضیلت محور، هدف برنامهیدرسی بر فهم مطالب متمرکز شده، محتوا، ترکیبی از محتوای دیسیپلینی و فضائل عقلانی خواهد بود، معلمان با انگیزه بخشی، پرسشگری و هدایتگری و یادگیرندگان با قبول مسئولیت در یادگیری خود و استفاده از تفکر انتقادی، ایفای نقش میکنند. در ارزشیابی نیز با توجه به اهداف از دو نوع فرایندی و پایانی استفاده خواهد شد. همچنین نظریه معرفتشناسی فضیلت محور از قابلیت تولید نظریهای هنجاری یا دیدگاهی نو در حوزه مطالعاتی برنامهدرسی برخوردار است. این نتیجه از بررسی تفاوتهای بین دیدگاه برنامهدرسی مبتنی بر نظریه معرفتشناسی فضیلتمحور با سایر دیدگاههای موجود در حوزه مطالعاتی برنامهدرسی به دست آمد.
The primary purpose of this study is to investigate the implications or functions of virtue-based epistemology in the field of curriculum studies and especially its sub-field, namely normative theories. To achieve this goal, first, the theory of virtue-based epistemology was explained by reading the responsibility-oriented and emphasizing the views of Linda Zagzebski, and then the implications of this theory on the four essential elements in curriculum development, including purpose, content, teaching-learning methods and evaluation was explored. The findings indicated that under the influence of virtue-based epistemology, curricula will focus on understanding; the content will include a combination of disciplinary content and intellectual virtues. Teachers will do their role by questioning and leadership and giving motivation to students. Learners will play their role by taking responsibility for their learning and using critical thinking. In evaluation, according to the purpose, two types of it, formative and summative, will be used. The virtue-based epistemological theory also can produce normative theories or new perspectives in the field of curriculum studies. This result was obtained by examining the differences between the curriculum perspectives based on the theory of virtue-based epistemology and other perspectives in curriculum studies.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي به دست آمده بيانگر آن است که تحت تأثير نظريه معرفت شناسي فضيلت محور، هدف برنامه ي درسي بر فهم مطالب متمرکز شده ، محتوا، ترکيبي از محتواي ديسيپليني و فضائل عقلاني خواهد بود، معلمان با انگيزه بخشي ، پرسش گري و هدايت گري و يادگيرندگان با قبول مسئوليت در يادگيري خود و استفاده از تفکر انتقادي ، ايفاي نقش مي کنند.
Knowledge, Acquaintance, Understanding برنامه درسي در پرتو معرفت شناسي فضيلت محور متخصصان برنامه درسي بر اين نظرند که در طراحي برنامه درسي، تأکيد و استفاده از «موضوع درسي» يا «دانش » به عنوان منبع اطلاعاتي در کنار دو مولفه ديگر با نام هاي «جامعه » و «يادگيرنده » بايد به صورتي متوازن و متعادل مطمح نظر قرار گيرد.
بر همين اساس است که برخي معرفت شناسان فضيلت محور همچون بائر بر اين عقيده اند که براي دست يابي به هدف پرورش فضائل عقلاني احتياج به محتواي خاصي نيست بلکه اين امر در بستر و زمينه همان محتواي موضوعي- ديسيپليني نيز قابل انجام است (٢٠١٦ ,Baehr).
(Khazaei, & Javadi, 2018 اگرچه برخي پژوهشگران حوزه معرفت شناسي فضيلت مانند باتلي از دو گونه سازمان دهي محتوا براي پرورش فضائل عقلاني در برنامه هايدرسي سخن گفته اند که در يکي با افزودن درس جديدي به مجموعه دروس مرسوم ديدگاه موضوعي- ديسيپليني براي آموزش و تمرين مهارت ورزي در استفاده از فضائل عقلاني ميسر ميشود و در ديگري رويکرد ترکيبي موردنظر است (٢٠١٦ ,Battaly)؛ اما به جهت تأکيد اين ديدگاه بر فرآيند دست يابي به شناخت با استفاده از فضائل عقلاني، استفاده از رويکرد تلفيقي در سازمان دهي محتواي برنامه درسي تناسب بيشتري با اهداف اين ديدگاه دارد.