چکیده:
از آنجا که ویتگنشتاین دارای دو فلسفه است، یکی از دغدغههای مفسران او، درک ارتباط بین دو فلسفة اوست. هوتو از جمله مفسرانی است که تلاش کرده ارتباطی وثیق میان فلسفههای او برقرار کند تا تفسیری منسجم و سازگار از آنها ارائه دهد. به اعتقاد او، چنین دیدگاهی منجر به رفع اختلافات سطحی و عمیق در فلسفههای ویتگنشتاین میشود. به بیان هوتو، بستر یکپارچهای که فلسفههای ویتگنشتاین را به هم مرتبط میکند «غایت فلسفه» از نظر او، و رویکردش نسبت به «ماهیت و معنای زبان» است. بنابر تفسیر هوتو، غایت فلسفه در دو دورة فکری ویتگنشتاین توصیف بوده است. اما رویکرد فلسفی او در مورد ماهیت زبان دچار تحول شده است: تحول از صورت منطقی به صورت زندگی. همت هوتو بر این است که نشان دهد این تحول خواست اصلی ویتگنشتاین نبوده، و در اثر روشی که برای ارائه تفکر خود برگزیده، پیشآمده است. او رویکرد ویتگنشتاین در فلسفة دوم را که برمبنای نگرش کارکردی است صحیح میداند، اما رویکرد او در فلسفة اول را بر مبنای نظریة تصویری و ناصحیح میخواند، و معتقد است سردرگمی ویتگنشتاین باعث وقوع این رویکرد ناصحیح شده است. هوتو قصد دارد روش فلسفة دوم را به فلسفة اول تسری دهد تا کل فلسفه او با یک غایت و یک رویکرد مورد تفسیر قرار گیرد. گرچه نتیجهای که هوتو میگیرد بدیع است، اما به این امر میانجامد که در رساله، نکته قابلملاحظهای وجود ندارد که ارزش حفظکردن داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
هوتو بر برخي توازي هايي که بين فلســفه هاي اول و دوم ويتگنشــتاين برقرار اســت ، تأکيد مي کند؛ و اعتقاد دارد اين توازي ها نشان دهندة آن است که اين دو فلسفه بر بستري واحد گسترانيده شـده اند؛ بنابراين ، اينکه از هر فلسـفۀ ويتگنشـتاين تفسـير مسـتقلي ارائه شـود اشـتباه و خطاست .
(Hutto, 2003:191-221) عدم ثبات «ماهيت زبان » در فلسفۀ اول و دوم هوتو در تفسـير خود تلاش مي کند تا تحول فکري ويتگنشـتاين را در روشـي که در فلســفه هاي خود اتخاذ کرده با توجه به ماهيت زبان و معناي آن در بســتري يکپارچه و منسـجم مشـخص سـازد و نشـان دهد که چگونه تفکر او در سـايۀ آن پرورش و بلوغ يافته اســت .
در تفسـيري که هوتو ارائه مي کند اين ملاحظه که کار اوليۀ ويتگنشـتاين فرض هاي اشــتباه داشــته ، پابرجاســت ؛ اما اين نتيجه را نيز دارد که ويتگنشــتاين همواره در انتخاب هدف و غايت خود موفق بوده اسـت .
(Hutto, 2003: 90-98) ثبات «ماهيت زبان » در فلسفۀ اول و دوم از نگاه هوتو دنيل هوتو براي نشــان دادن نظر خود مبني بر اينکه تفکر ويتگنشــتاين بر بســتري منسـجم و يکپارچه جريان دارد، رسـاله را بر مبناي مؤلفه هاي پژوهش هاي فلسـفي تفسـير مي کند.
٨. وي نيز که به قرائت درماني معـتدل معتقـد اســـت ، مي گوـيد نظرـيه بايد نظام مند و کلي باشـدکه اين ويژگي فلسـفۀ اول ويتگنشـتاين اسـت ، اما در نظريۀ معنا در فلسـفه دوم ويتگنشتاين چنين خصوصيتي وجود ندارد (٥ :٢٠٠٠ ,Gefwert).