خلاصه ماشینی:
"در برخی از نقاط ایران،زبان فارسی را از طریق مسألهء تکوین هویت ملی اصولا پیرو دانش و بینشی است که ما در درجهء اول،خارج از خانواده،یعنی در حوزه عمومی،در مدرسه و در سالهای بعد هم،از انواع رسانهها کسب میکنیم کتابهای درسی فرا میگیرند و زبان فارسی تبدیل میشود به زبان ملی؛یعنی در کلاسهای اولیه،بین زبان آموزشی و زبان گفتاری خانواده احساس تفاوت و عدم تعلق به وجود میآید.
یعنی دولت، هر فرد ایرانی زاده شده در میان ایرانیان و در خاک ایران و یا در خارج از ایران از پدر و مادر ایرانی به عنوان ایرانی میپذیرد،ولی این هویت دهشی است به شرطی که افراد در جریان تکوین و تربیت،خودشان هم احساس وابستگی و همبستگی و پیوتگی را،نه تنها به فرهنگ،بلکه در مقیاس مجاز و وسیع،به عنوان جامعهء ملی،یعنی کشور،داشته باشند.
امروزه از برکت تلویزیون و نفوذ آن به تمام خلوتگاههای خانواده،این رسانه ضمن اینکه خیلی از اطلاعات جهانی را در اختیار مردم میگذارد،اخبار کل ایران را هم پخش میکند و این احساس به وجود میآید که ایران به کل ایرانیان تعلق دارد.
در نتیجه،در جریان حوادث بزرگ احساس مشترک به وجود میآید،ولی عوامل ابزاری اشتراکی هم به تعمیم این احساس کمک میکند؛مثل آموزش یکنواختی که در تمام کشور ما وجود دارد و جای بحث دارد که آیا این از نظر تربیتی رواست یا نارواست؟ چرا که ما به وسیلهء آموزش،تقریبا افراد را از درست است که هر نام نام مبین یک شخص معین است،ولی مبین یک فرهنگ و باور مشخص هم هست قوم و قبیله خود بیگانه میکنیم و باعث میشویم قبل از اینکه محیط زیست بومی خود را بشناسد،محیط کشور را بشناسید."