چکیده:
حق از موضوعات مهم زندگی انسان در امور معیشتی یا معاملاتی می باشد. امّا در هر یک از این گسترهها از زاویه خاصّی به آن نگریسته می شود، محورِ اصلی پژوهش حاضر، حق به معنای سلطه، امتیاز و توانایی است؛ و بررسی ماهیت و اقسام حق یکی از مباحث مهم حوزه شناخت "حق" شمرده میشود. هدف از این پژوهش بررسی ملاک تقسیم بندی انواع حق و شناخت ماهیت و منشاء انواع حق میباشد. روش این پژوهش به صورت کتابخانهای و تحلیلی است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان میدهد که حق به نوع واحدی منحصر نیست و همچنین شناخت حق و انواع آن و کاربرد آن میتواند در تدوین مطالب علمی، کابردر و تدوین قوانین موضوعه و در نهایت به بشریت در جهت تعالی هر چه بیشتر در زندگی کمک نماید.
Right is one of the important issues of human life in livelihood or trading. But in each of these spheres it is viewed from a certain angle, the main focus of this study is the right to mean domination, privilege and ability; and the study of the nature and nature of the right is considered one of the important issues in the field of recognition of "right". The purpose of this research is to examine the criteria for the categorization of types of rights and the recognition of the nature and origin of the types of rights. The method of this research is librarian and analytical. The result of this study shows that the right to the type of unit is not unique As well as the recognition of its rights and its applications and its application can help in the formulation of scientific materials, the use of the code and the formulation of thematic laws and, ultimately, humanity in order to promote excellence in life as much as possible.
خلاصه ماشینی:
٦. گاهي اطلاق حق و آنچه که انتفاع آن براي جميع مردم مباح است ، بدون آنکه اختصاص بـه شخص خاصي داشته باشد، مانند حق عبور از راه ها و کوچه هايي کـه بـراي عمـوم اسـت (تفتازاني، ١٣٠٤، ج ٢، صص ٧٠٥-٧٠٦؛ دريني، ١٣٩٧، صـص ١٨٥-١٨٦؛ بـدران ، بـي تـا، ص ٢٩٨-٢٩٩) تمام اين اطلاقات که براي حق درگذشته بيان شد کلمه ي حق را از معنـاي لغوي آن خارج نميکند.
حق خداوند بر مکلفان که او امر تکليفي عبادي که صرفا به قصد تقرب و تعظيم به خداونـد و انجام دادن احکام ديني امتثال ميشود و آثار حقوقي براي ديگران ندارد نيز حقوق ناشي از تکاليف اجتماعي که تشريع آنها مبتني بر نفع و مصلحت عموم مردم است [مانند اقامه حدود] بدون اينکـه اختصاص به احدي از مردم داشته باشد از مصاديق حق الله اسـت (زحيلـي، ١٤٠٩، ج ٤، ص ٢٨٤٤؛ ابن نجم مصري حنفي، ١٤١٨، ج ٦، ص ٢٢٧؛ فهمي أبو سنه ، ١٣٨٧، ص ٥٦).
در مثال ديگر ميتـوان گفـت ، صـيانت ، حفاظـت انسـان از حيات ، زندگي، عقل ، صحت و مالش است که در اينها دو نوع حق وجود دارد، لکـن «حـق الله » آن غالبتر است ، چون نفع عامي نصيب جميع مردم مي شود (فهمي أبو سـنۀ، ١٣٨٧، ص ٦٣ ؛ زحيلـي، ١٤٠٩، ج ٤، ص ٢٨٤٥) بايد افزود که در اين خصوص انسان حق اسقاط و سلب حيات از خـود را ندارد يا اينکه نميتواند عقل خود را از بين ببرد يا به بدن خود تعرض و تجاوز کنـد و ماننـد آن و حکم اين مواردي که بيان کرديم در سوره [النساء: آيه ٢٩ و سوره بقره : آيه ١٩٥] آمده است .