چکیده:
روایات «لایقاد والد بولده از عدم اجرای قصاص نفس بر والد سخن می رانند تامل درباره ی شمول روایات مذکور، این پرسش را باعث گردیده است که آیا روایات لایقاد، این توانایی را دارا هستند که والد را در جرم قتل عمدی غیر فرزندکشی به مانند جرم فرزندکشی از مجازات قصاص نفس معاف دارند؛ یعنی: آن گاه که فرزند قاتل، ذی حق و مالک اجرای قصاص می باشد و یا قصاص را به ارث می برد، آیا این روایات از این مانع می شوند که فرزند قاتل، قصاص والد خویش را تقاضا نماید و درنتیجه والدمرتکب قتل عمدی غیر فرزندکشی ازمجازات قصاص نفس معاف گردد؟ پاسخ به این پرسش، دو دیدگاه را نزد دانشیان فقه به وجود آورده است؛ دید گاهی که به مشهور منسوب است و با ادعای شمول روایات لایقاد و به استناد آیات احسان بر والدین، قیاس اولویت و تلازم بین حد و قصاص، شمول حکم معافیت والد را از قصاص نفس، در مطلق جرم قتل عمدی اعم از فرزندکشی و غیر فرزندکشی باور دارند؛ و دیدگاهی دیگر - که به اعتماد ظهور اوّلی نص گونهی روایات لایقاد، معافیت مستفاد از این روایات را به جرم فرزندکشی منحصر می داند. مقاله حاضر، به روش توصیفی، با تحلیل و بررسی دیدگاه و دلایل هر یک از دو گروه، مترصد است تا ناپذیرفتنی بودن دیدگاه منسوب به مشهورو برتری دیدگاه انحصار معافیت مذکور،به جرم فرزندکشی را نمایان سازد.
خلاصه ماشینی:
پیروان این دیدگاه که گاه آن را به مشهور دانشیان فقه شیعه نسبت میدهند (خویی، مبانی تکملـۀ المنهاج ٨٩/٢) فرزند را در صورت دارا بودن حق اجرای قصاص بر والد، قادر به اجرای این حق نمیبینند؛ بنابراین ، نزد نوع این دسته از فقیهان ، قتل عمدی در غیر فرزندکشی نیز بخشی از موضوع قاعده ی لایقاد را به خود اختصاص میدهد؛ چنان که 88 نزد مشهور دانشیان فقه مکتب حله چنین دیده میشود (محقق حلی، شرایع ٩٨٩/٤، علامه حلی، تحریرالاحکام ٤٦٢/٥-٤٦١، قواعدالاحکام ٢٩١/٢، فخرالمحققین ، ایضاح الفوائد ٥٩٨/٤، شهید ثانی، مسالک ١٦٠/١٥- ١٥٩، فاضل هندی، کشف اللثام ٩٨/١١-٩٧).
٢) دیدگاه ظهورگرایی در برابر گروه پیشین ، فقیهان دیگری دیده میشوند که حکم معافیت والد را از قصاص نفس ، در جرم فرزندکشی، ظاهر و منحصر میدانند و بر این باورند که شمول روایات «لایقاد والد بولده » و حکم معافیت والد از قصاص نفس ، ارتکاب قتل عمدی غیر فرزندکشی را پوشش نمیدهد؛ لذا دانشیان فقه پیرو این دیدگاه ، نظریه ی عدم اجرای قصاص را بر والد، در قتل عمدی غیرفرزندکشی به شدت مورد نقادی قرار داده و از رد و عدم پذیرش آن سخن میرانند (حسینی عاملی، مفتاح الکرامـۀ ٢٦/١١، نجفی، جواهر ١٧٦/٤٢-١٧٥، موسوی سبزواری، مهذب الاحکام ٢٣٢/٢٨، خمینی، تحریر الوسیله ٥٢٢/٢، صانعی، فقه الثقلین / ٢٨١-٢٨٠، موسوی اردبیلی، فقه القصاص /١٨١-١٨٠).