چکیده:
نویسنده بنیادگرایی و احیاگرایی اسلامی را به معنی بازگشت به ریشهها و
بازیافت پاک دینی و سرزندگی اسلام همانند زمان ظهورش و در حقیقت به معنی بازگشت به
عصر طلایی اسلام دانسته است. وی این رویکرد را منفی ارزیابی کرده و با روحیه
تساویطلبانه و الگوی فمینیسم به بررسی آثار سیاسی، اجتماعی و حقوقی آن بر زنان ایران
پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، هر چند بنیادگرایی در صدد بازگشت به عصر طلایی اسلام است، اما زنان مسلمان معتقدند که آنان دلایل و امکانات زیادی برای خوشبینی و عمل دارند.
همانطور که اعظم طالقانی بیان میکند ماده 28 قانون اساسی ما اظهار میدارد که هر کسی میتواند شغل مورد نظر خود را انتخاب کند، مشروط بر اینکه آنان اسلام ومنافع اجتماعی و عمومی را نقض نکنند.
اگر چه موفقیت در حوزه عمومی به حمایت از مواضع اسلامی بستگی دارد، اما خود اسلام به اندازه کافی برای عرضه تفاسیر متنوع و آزادی عمل قابل توجه به زنان منعطف میباشد.
همچنین در راستای تحقیر اسلام به کوتاه بودن دوران حکومت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امام علی علیهالسلام از طرفی و محدود بودن آیات و سورههای قرآن بخصوص آیات الأحکام از سوی دیگر اشاره کرده و در نتیجه الگو گرفتن از آن را تضعیف کرده و تجلیل مسلمانان از اسلام را صرفا تجلیل از تاریخ و گذشته خود دانسته که «برای کمرنگ کردن مشکلات روزمرهشان به یک رویداد طلایی خیالی بر میگردند.
. باید توجه داشت که متأسفانه نویسنده از چند نکته مهم غفلت و یا تغافل کرده است و آن اینکه اولا، منابع اسلامی منحصر به قرآن کریم نیست، بلکه دریای عظیم روایات معصومان علیهمالسلام نیز همانند قرآن حجت بوده و این دو در کنار هم دو ثقل هدایتاند و تا قیامت دلهای متقیان را صفا میبخشند و راه هدایت و صراط مستقیم را به روی مسلمانان میگشایند."