چکیده:
آقای بهمنپور در پاسخ دوم خود به آقای سروش، توضیحات بیشتری، در مورد
علم امام علیهالسلام و تفاوت صدیقان و مقربان و انبیا و نیز تفاوت منصب امامت با پیامبری ارائه
دادهاند. همچنین با تمسک به روایاتی از اهل سنت، تعداد امامان معصوم و دوازده نفر بودن آن
را بیان کردهاند و بر این نکته که مهدویت عقیدهای مشترک میان شیعه و سنی است، تأکید
ورزیدهاند. در این نوشتار بر تحلیل اقبال از خاتمیت اشکال رفته است که به ختم دیانت کشیده
میشود. همچنین به تمایز دموکراسی ارزشی از دموکراسی، روشی و قابلیت جمع دومی با
اسلام و تشیع اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
"و البته اوهام کوته مرام ما، کجا تواند که، منزلت واقعی مقربان را دریابد و زبان الکن دنیاییان، کجا رسد که، فضلی را که پروردگار از رحمت خویش به قدسیان عطا کرده است، توصیف نماید؟ امامان آل محمد علیهمالسلام کرارا و با بیانهای مختلف، توهم نسبت نبوت را از خویش دفع نمودهاند و خود را معمولا به کسانی در قرآن تشبیه فرمودهاند، که پیامبر نبودهاند؛ اما علم عظیم الاهی داشتهاند.
اساس اندیشه شیعه، که بدون آن تشیع معنا و مفهوم خود را از دست میدهد، آن است که، بعد از پیامبر اکرم امامانی منصوص از جانب پروردگار برای حفظ و صیانت از علم پیامبر در میان امت یکی پس از دیگری به حجیت قیام کردند.
آیا یک اعتقاد دینی را، میتوان تنها بر اساس بازتابهای سیاسی و اجتماعی آن ارزشگذاری کرد؟ آن هم بازتابهایی که بنا به علائق و سلائق مختلف الی ما شاءالله قابل تفسیر و تأویل است؟ چنانکه میدانیم و میدانید؛ کسانی پیش از این سعی کردهاند، اصل دین را و حتی اصل اعتقاد به خدا را به همین شیوه که جنابعالی در مورد مهدی علیهالسلام بهکار بردهاید؛ محکوم و منکوب کنند و از طریق «بیان ربط منطقی بین اندیشهها و پیشهها» حقترین حقیقت عالم یعنی پروردگار متعال را انکار نمایند.
مردمسالاری دینی بر این اساس استوار است که، دموکراسی به مثابه یک روش قابلیت آن را دارد که در چارچوب اصول و ارزشهای اسلامی مهار و کنترل شود.
به تعبیر دیگر همچنان که لیبرالها دموکراسی را در چارچوب مکتب لیبرالیسم و ارزشهای خاص آن مهار کردهاند، جامعه اسلامی نیز حق دارد که از این روش برای سامان امور سیاسی و اجتماعی خویش، سود جوید."