چکیده:
نظریههای انتخاب عقلانی در پرتوی سادگی و کارایی روش خود، جایگاه ویژهای در جرمشناسی دارند؛ با اینحال در تبیین جرایم غیرسودمدار چندان موفق عمل نمیکنند. دیدگاهِ غالب این عدم موفقیت را در ماهیت غیرعقلانیِ جرایم غیرسودمدار جستجو میکند، اما دیدگاه روانشناسی تکاملی علت را مشکلات روشیِ موجود در نظریههای انتخاب عقلانی میداند. از همین رو، با ارائهی یک روش تعاملی تلاش میکند نقاط ضعف نظریههای انتخاب عقلانی را در تبیین جرایم غیرسودمدار پوشش دهد و با ارائهی یک روش کارا و منطبق با واقع، ضمن تبیین جرایم غیرسودمدار خود را به عنوان مکملی قابل اتکا برای نظریههای انتخاب عقلانی معرفی نماید. پژوهش پیشرو، تلاش دارد در ابتدا به این مسئله بپردازد که چرا نظریههای انتخاب عقلانی در تبیین جرایم غیرسودمدار موفق عمل نمیکنند و پس از آن به این پرسش پاسخ گوید که آیا میتوانیم جرایم غیرسودمدار را در قالب یک نظریهی عقلانی درک کنیم؟ روش مورد استفاده در این مقاله، توصیفی است و با توجه به اینکه ادبیات جرمشناسی را گسترش میدهد بنیادین محسوب میشود. این پژوهش به صورت کتابخانهای صورت میپذیرد. در نوشته پیشرو، نشان داده شده است که انسان اقتصادی به عنوان یک نمونهی علمی، انطباق چندانی با واقعیتهای مرتبط با فرایند تصمیمگیری مجرمانه ندارد چراکه اصولاً سازوکارهای شناختی انسان به گونهای طراحی نشدهاند که بتواند پیش از ارتکاب جرم اقدام به محاسبهی دقیق سود و زیان رفتار خود کند. در نقطهی مقابل عقلانیت سازشی میتواند سازوکارهای روانشناختی مرتبط با جرایم غیرسودمدار را به خوبی تبیین کند و نقش آنها را در فرایند تصمیمگیری مجرمانه نشان دهد.
The simplicity and efficiency of rational choice theories is one of the most crucial issues in criminology but they are not successful in explaining expressive crimes. The dominant point of view, believes that this failure is due to irrational nature of expressive crimes; so the defenders of this theory try to present an interactional and multiple method to cover the weaknesses of rational choice theory. Their attitude is to make a strong base for rational choice theory. This paper is supposed to show the reasons that make the rational choice theory weak in explanation of expressive crimes. Then it tries to reveal the possibility of understanding expressive crimes in the context of rational choice theory. This research is based on descriptive method and criminology literature, it has been counted as fundamental secondary research. This papers shows that the economic human as a scientific sample is not coincident with criminal decision making process. The cognitive mechanism of human being cannot evaluate costs and benefits of behavior before committing a crime. In the opposite aspect, adaptive rationality can explain the psychological mechanisms that are related to expressive crimes and its role in criminal decision making.
خلاصه ماشینی:
پژوهش پيش رو، تلاش دارد در ابتدا به اين مسئله بپردازد که چرا نظريه هاي انتخاب عقلاني در تبيين جرائم غيرسودمدار موفق عمل نمي کنند و پس از آن به اين پرسش پاسخ گويد که آيا مي توانيم جرائم غيرسودمدار را در قالب يک نظريۀ عقلاني تکاملي درک کنيم ؟ روش مورد استفاده در اين مقاله ، توصيفي است و باتوجه به اينکه ادبيات جرم شناسي را گسترش مي دهد، بنيادين محسوب مي شود.
در نوشتۀ پيش رو، نشان داده شده است که انسان اقتصادي به عنوان يک نمونۀ علمي ، انطباق چنداني با واقعيت هاي مرتبط با فرايند تصميم گيري مجرمانه ندارد؛ چراکه اصولا سازوکارهاي شناختي انسان به گونه اي طراحي نشده اند که بتواند پيش از ارتکاب جرم اقدام به محاسبۀ دقيق سود و زيان رفتار خود کند.
پژوهش پيش رو، در ابتدا به اين مسئله مي پردازد که چرا نظريه هاي انتخاب عقلاني در تبيين جرائم غيرسودمداري مانند قتل ، ضرب وجرح و تجاوز به عنف موفق عمل نمي کنند و پس از آن به اين پرسش پاسخ مي دهد که آيا مي توانيم رفتارهاي هيجاني و به تبع آن جرائم غيرسودمدار را در قالب يک نظريۀ عقلاني تکاملي درک کنيم ؟ پاسخ به اين پرسش شايد در ابتدا آسان به نظر آيد: اگر مرتکب يک رفتار، نتواند محاسبۀ دقيقي از هزينه و فايدة رفتار خود انجام دهد و در تصميم گيري تنها بر هيجان هاي ٤ خود تکيه کند، قطعا از حوزة تصميم گيري عقلاني خارج شده است .