چکیده:
جناب آقای شکوری معتقد است که بر خلاف محتوای تاریخنگاریهای رسمی
مشروطه، که دو خط استبداد و مشروطه را تصویر کردهاند، خط سومی هم با عنوان مشروطه
مشروعه وجود دارد که افرادی مثل ملاقربانعلی زنجانی و عمدتا علمای حوزه کربلا را جزء این
خط میداند. ایشان معتقد است برآیند این خط و خط علمای مشروطهخواه جریان انقلاب
اسلامی است که تفکر اصلی آن همان جمهوری اسلامی است. در مقابل این جریان، تفکر حکومت
اسلامی است که به همان تفکر مرحوم شیخ فضل الله میرسد و این جریان، یک جریان متحجر
است که با قانونگذاری و پاسخ نو به مسائل نوظهور از طریق اجتهاد مخالف میباشد و
بیشتر به ظواهر احکام اسلامی میاندیشد تا محتوای عقلی آن.
خلاصه ماشینی:
"(5) علمایی مثل شیخ فضل الله که در مقطعی از زمان با مشروطه به مخالفت برخاستند، این گونه نبود که با بحث آزادی و مساوات و هنگام پیاده کردن مشروطه، چون روند امور و مسائل را خلاف میل خود دیدند، مخالفت کنند، بلکه مشکل اصلی این بود که، آنچه به اسم مشروطه در تهران محقق شده بود، نمونهای از پارلمانتاریسم غربی بود و به تعبیر جناب آقای شکوری «با طرح بحث آزادی و مساوات و نشر مطبوعات» معلوم شد که مشروطهخواهان تندرو و سکولار که کار مجلس و قانونگذاری را در دست گرفته بودند به دنبال اجرای مجلس، آزادی و مساوات به معنای غربی آن بودند؛ لذا کسروی تصریح میکند: «راست است که آزادیخواهان تبریز دلیرانه «قانون مشروطه اروپایی» را میخواستند...
(1) به همین دلیل هم اصل دوم متمم، توسط مرحوم شیخ فضل الله پیشنهاد شد و مورد تأیید علمای نجف هم قرار گرفت و حتی تأکید کردند که، علاوه بر اصل فوق «لازم است ماده ابدیه دیگر، در رفع این زنادقه و اجرای احکام الهیه عز اسمه بر آنها و عدم شیوع منکرات درج شود تا بعون الله تعالی نتیجه مقصود بر مجلس محترم مترتب، و فرق ضاله مأیوس و اشکالی متولد نشود».
بلکه حتی بین ایشان و شیخ شهید نیز نمیتوان فرقی قائل شد؛ زیرا شیخ نیز از همان ابتدا، به دنبال مشروعه شدن مشروطه بود و اساسا اصل دوم متمم را، که علامت مشروع بودن مشروطه است؛ ایشان پیشنهاد داد و بررسی قانون اساسی برای تطبیق آن با شرع توسط ایشان و تعدادی از علمای تهران صورت گرفت و تا این زمان هنوز اختلافی بین مرحوم شیخ و علمای نجف وجود نداشت و آنها این کار شیخ را مورد تمجید و تأیید قرار دادند."