چکیده:
اگرچه واژۀ دانش اصطلاح عامی است، دوگانۀ نص و دانش بیانگر آن است که نص از منبع وحی و عصمت تولید شده است و دانش در سامانۀ عقلی و بشری تکوّن یافته است. با غیبت امام عصر (عجلاللّه تعالی فرجه) و انقطاع چشمۀ جاری نصوص، به دلایل و ضرورتهای استمرار زندگی و بقای رسالت و دین و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام)، جامعۀ اسلامی نیازمند تولید دانشهایی شد تا براساس آن حیات سیاسی خویش را مدیریت کند. زمینههای اعتقادی و باورهای دینی اهالی اندیشه را به سمت بازسازی ارشادات دینی درخصوص سبک زندگی و الگوی رفتاری جدید رهنمون کرد، اما بسترهای تاریخی و شرایط سیاسی عینی مسیر ناهمواری را فراروی آنها قرار داد. تزاحم الگوی مطلوب آنها با الگوی نامطلوب مخالفان، مباحث و منازعات فراوانی را بهوجود آورد و به تبع آن تبدیل به هنجارهای رایج و ایدئولوژیک در جامعه شد. در چنین شرایط پیچیدهای، متفکران میبایست با تصرف در آنها و بازسازی الگوی مطلوب خویش سبک زندگی سیاسی را در قالب نظام مطلوب عصر غیبت بازسازی میکردند. تلاش موفقیتآمیز آنها زمانی به ثمر نشست که توانستند با بازشناسی و بازخوانی نصوص غیبت و اجتهاد در منابع، دو دانش جدید با عنوان «نصشناسی» و «فقه سیاسی» را تولید کنند و براساس آنها الگوی «دولت نیابت» و «ولایت فقیه» را استنباط کنند و با ضرورت زمانه تطبیق دهند. اندیشهورزی آنها در چنین شرایطی سبب شد تا در دو حوزۀ «باورها» و «عقلانیت» هم دو دانش «کلام سیاسی» و «فلسفۀ سیاسی» تکوّن یابند و در سایۀ عنصر غیبت به کمک نصوص و فقه سیاسی بشتابند و با تمرکز بر ولایت فقیه، مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) را از میان چالشهای دشوار و آزمونهای سخت عبور دهند.
Although the word knowledge is a common term, the duality of text and knowledge indicates that the text was produced from a source of revelation and infallibility. And knowledge has come into being in the intellectual and human system. With the absence of Imam al-Asr (as) and the cessation of the current source of the texts, Due to the reasons and necessities of continuing the life and survival of the mission, religion and school of the Ahl al-Bayt (PBUH), Islamic society needed to produce knowledge according to which to manage its political life. Religious backgrounds and beliefs led the people of thought to reconstruct religious guidelines on new lifestyles and behaviors. But historical contexts and objective political conditions put them on a rugged path. The contradiction between their favorable pattern and the unfavorable pattern of their opponents caused a great deal of controversy and, as a result, became common and ideological norms in society. In such complex circumstances, thinkers had to recreate their political paradigm in the form of the ideal system of the age of absence by capturing them and reconstructing their desired pattern. Their successful endeavors bore fruit when they were able to produce two new sciences, known as "textology" and "political jurisprudence", by recognizing and re-reading the texts of occultation and ijtihad in the sources. Based on them, they can deduce the model of "deputy government" and "Velayat-e-Faqih" and adapt it to the necessity of time. Their thinking in such circumstances led to two areas of "beliefs" and "rationality" also two sciences of "political theology" and "political philosophy"came into being in. And in the shadow of the element of the absence of Imam Asr, they should hurry with the help of political texts and jurisprudence And by focusing on Velayat-e-Faqih, to pass the school of Ahl al-Bayt (PBUH) through difficult challenges and hard tests.
خلاصه ماشینی:
با غیبت امام عصر (عجلاللّه تعالی فرجه) و انقطاع چشمۀ جاری نصوص، به دلایل و ضرورتهای استمرار زندگی و بقای رسالت و دین و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام)، جامعۀ اسلامی نیازمند تولید دانشهایی شد تا براساس آن حیات سیاسی خویش را مدیریت کند.
1. دانش نصشناسی سیاسی شرایط بحرانی آستانۀ غیبت امام عصر (عجلاللّه تعالی فرجه) مهمترین مأموریت عالمان را بر حفظ تراث ائمه متمرکز کرد تا با درک موقعیت مکتب اهلبیت (علیهمالسلام)، تلاش محدثان بزرگ مصروف بازشناسی و بازسازی میراث علمی و منابع هویتی و مکتبی شود.
دستورات و ارشادات ائمه (علیهمالسلام) به چگونگی استفاده از روایات در شرایط حضور دستور مستقیم ائمه (علیهمالسلام) و امام عصر (عجلاللّه تعالی فرجه) به مرجعیت فقیهان و حجیتبخشی به نیابت و ولایت سیاسی آنها و الزام عوام در مراجعه به ایشان؛ استفاده از تجربۀ تولید فقه سیاسی اهل سنت در غیبت پیامبر (صلّیالله علیه و آله و سلم) و اصحاب و رؤسای مذاهب؛ لزوم تعیین تکلیف شیعیان نسبتبه مسائل مستحدثه و حوادث واقعه ازطریق اجتهاد؛ امکانپذیر بودن ضرورت فهم، حفظ و گسترش مکتب در عصر غیبت تنها با اجتهاد و استنباط.
با پذیرش این «مبنای کلام سیاسی» که فقیه میتواند در حاشیۀ سلاطین جور ازطرف امام معصوم (علیهالسلام) مشروعیت داشته باشد، باب فقهی گستردهای برای ولایت فقها باز شد که شاگردان شیخ مفید آن را تقویت کردند و به مدت شش قرن تا دورۀ صفویان در ایران، مبنای اعتقادی و فقهی در سبک زندگی سیاسی تشیع بود.