چکیده:
سیدجواد طباطبایی در ادامه تحقیقات خویش به زودی جلد دوم کتاب تأملی درباره
ایران را منتشر میکند. این جلد به نظریه حکومت قانون در ایران، مکتب تبریز و مبانی
تجددخواهی در ایران میپردازد. مقاله حاضر بخشی از نوشته مذکور است که در سیاستنامه
شرق منتشر شده است. وی در این نوشته به تبیین اندیشه سیاسی میرزا ابوالقاسم قائم مقام
پرداخته و به تحلیل مسأله تجدد و نقطههای آغازین جدال میان کهنه و نو میپردازد. وی در این
نوشته نیم نگاهی نیز به اندیشه امیرکبیر داشته و مایل است مباحث مطرح شده درباره قائم
مقام را به وی نیز نسبت دهد.
خلاصه ماشینی:
"بدیهی است که در نظر عامه درباریان میرزا ابوالقاسم مجرم شمرده میشد و از آنجا که عمده نوشتههای تاریخی ایران دوره قاجار به دست منشیان درباری تدوین شده است و آنان نمیتوانستند از مذهب مختار تاریخنویسی عدول کنند، تردیدی نیست که آنچه در این نوشتهها آمده، از صافی نظر رسمی دربار گذشته و برای اینکه بتوان هسته معقول سخن آنان را از پوسته باوهای تاریخنویسان جدا کرد، به کوششی اساسی نیاز داریم.
اگر این استدلال درست باشد، باید گفت که قائم مقام نخستین رجل سیاسی تاریخ جدید ایران بوده است که تمایزی میان سلطنت و وزارت عظمی ـ به گفته اعتمادالسلطنه، «مجلس وزارت» ـ و به تعبیری جدیدتر، دولت و حکومت (state and government) وارد کرده است.
در نوشتههای تاریخی سخن معقولی درباره مقام آن دو در وزارت و سیاست و دگرگونیهایی که آنان ایجاد کردند، گفته نشده، این واقعیت است که به دنبال زوال اندیشه سیاسی و انحطاط تاریخنویسی در ایران، اصل در وزارت، «نوکری» شاه بود و نه نمایندگی مصالح ملی.
باید بررسی شود چگونه امکان دارد برخی دیگر از اندیشمندان مسلمان، که از قضا به مباحث سیاسی در آثار خود تصریحاتی دارند و بعضا حتی دارای آثار سیاسی مستقلی هستند فاقد اندیشه سیاسی میباشند؛ اما از سوی دیگر، دست به تدوین اندیشه سیاسی افرادی نظیر امیرکبیر و قائم مقام زده آن هم با استنباط از مفهوم مخالف گزارشی که دیگران درباره تنها یکی از این دو صاحب منصب ایرانی بیان کردهاند."