چکیده:
تفسیر جدید از دین به وسیله طریقت صفوی که متناسب با برداشت ترکمانان از اسلام بود، اساسیترین عامل تسهیل گسترش این طریقت درمیان قبایل کوچ نشین بود. شیوخ صفوی توانستند با فرستادن خلفایی در میان قبایلی که به دور از تاثیر مدارس و خانقاههای وابسته به عقیده اسلام سنی بودند، پیروانی را گرد هم آورند. طریقت صفوی، نخست در میان قبایل کوچ نشین ساکن در مناطق تحت حاکمیت آق قویونلوها و قره قویونلو ها و سپس در آناتولی گسترش پیدا کرد. این طریقت علاوه بر قبایل کوچ نشین تبعه دولت عثمانی، درمیان ترکمانان تشکیل دهنده امیر نشینهای رمضاناوغلو و قرهماناوغلو نیز حامیان بسیاری داشت. یکی از اویماقهای ترکمانان که از پیروان راستین شیوخ صفویه بودند و در تشکیل دولت صفوی نیز نقش آفرینی کردند، ترکمانان ذوالقدر بودند.
در این مقاله چگونگی مشارکت قبایل منسوب به ترکمانان ذوالقدر در اتحادیه صفوی بررسی خواهد شد در بخش نخست مقاله شرایط موجود در میان طوایف ذوالقدر را که موجب گسترش طریقت صفوی در میان آنها شد، مورد مداقه قرار میدهیم.
به همین منظور دادهها و اطلاعاتی را که در دفاتر تحریر عثمانی درباره شرایط و محیط دینی مناطق مرعش، قدیرلی، بوز اوق (یوزغاد-یوزقات) در قرون پانزدهم و شانزدهم که محل اسکان ترکمانان ذوالقدر بوده، ارائه میدهیم. بخش دوم مقاله نیز درباره طوایفی از ترکمانان ذوالقدر است که به اتحادیه صفوی پیوستند. با ذکر نمونههایی از شخصیتهای ذوالقدر که در دولت صفوی وظایف مهمی برعهده داشتهاند و اینکه این شخصیتها به کدام طایفه از ذوالقدرها منسوب بوده و از کدام ناحیه به ایران آمدهاند نیز اطلاعاتی ارائه شده است. در شناسایی و ذکر یورت اصلی قبایلی از ذوالقدرها که به صفویان پیوستهاند نیز از دفاتر تحریر عثمانی به عنوان منبع اصلی استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
(Hoca sadeddin,1979:345;Savaş,2013:99) در زمان شیخ خواجه علی طریقت صفوی علاوه بر قبایل کوچ نشین تابع دولت عثمانی، در میان طوایف ترکمان تشکیل دهنده امارتهای رمضان اوغلو، ذوالقدر و قرهماناوغلو نیز حامیان بسیاری داشت.
Ocak,2004:220;savaş,2013:120;saydam,2009:15;sümer,1949-1950:515) اما ترکمانان ذوالقدر هم در روند گسترش طریقت صفوی و هم در اثنای خروج شاه اسماعیل تحت حاکمیت بیگ نشین ذوالقدر به دور از حاکمیت یک دولت مرکزی زندگی میکردند علاوه بر این از آنجایی که ساختار اداری بیگ نشین ذوالقدر از اتحادیه قبیلهای تشکیل میشد، جایگاه طوایف از منظر تشکیل واحدهای اداریِ پایهای از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
این دراویش و صوفیان کوچرو به کار دعا و ارشاد مشغول بودند و مانند سایر اعضای قبیله با دامداری و دامپروری و بخشی نیز از طریق کشاورزی امرار معاش میکردند؛ از :bin boğa :döngeleli عبارتهایی که در دفاتر تحریر عثمانی برای نشان دادن ارتباط دراویش و صوفیان موجود در میان قبایل کوچ نشین با طریقتهای مختلف استفاده شده است، میتوان چنین استنباط کرد که از دوره امارت ذوالقدر، طریقت خلوتيّه و شاخههای آن یعنی روشنیّه، سُنبلیّه و گلشنیّه در حوالی مرعش و قارصِ- مرعش رایج بودند.
(Sarı,2018:123,312;Sümer,1973:315) طایفه شیخلویِ ذوالقدر که به اتحاد صفوی پیوستند، در حوالی مرعش در میان قبایل دوغوز، کوشنه، گوندَشلو و دمیرچیلی و در منطقه بوز اوق نیز در میان قبیله شامبیاتی نمایندگی میشد؛ همچنین در میان طوایف تشکیل دهنده شاخه ذوالقدرِ بوزاولوس و ترکمانان ینی ایل نیز، طوایف شیخلو وجود داشت.
(İskender Bey Türkmen:1808) برخی از طوایف ایمیرلو که از ترکمانان ذوالقدر جدا شدند، نیز روانه ایران شدند؛ اما شناسایی این طوایف از میان سه قبیله جدا از هم که در سنجاقهای مرعش، قارصِ مرعش و بوزاوق موجود بودند، کار دشواری است.