چکیده:
سخن گفتن از عارفان و بینش عارفانه، کاری بس دشوار، ولی شیرین و لذت بخش است؛ حلاوت زلال عرفان، چنان بر کام جان خوش آید که از ملاحت صورت برهان، باز دارد هم از این رو است که برای جان خسته سالک، روح و راحت است؛ آن چه در این مقال به آن خواهیم پرداخت، نگاهی برگرفته از جهان بینی عرفانی به موضوع «اطلاق و نسبیت» اخلاق است. پرسش آن است که آیا در مکتب عارفان، چیزی در ربط با این موضوع یافت می شود؟ و اگر پاسخ مثبت است پس آیا آن چیز با اطلاق اخلاق سازگار است یا نسبیت آن؟ آیا بینش عارفانه، به پلورالیزم اخلاقی و تسامح در باورهای اخلاقی نمی انجامد؟ این بینش در شیوه تربیت عملی چه نقشی دارد؟ آیا عارفان به تساهل و تسامح در عمل، روزگار می گذرانند و رفتار و کردار همگان را به هر شکلی که باشد، پذیرایند یا برخوردی روشمند با رفتارها و کردارها داشته و از آن تخلف نمی کنند؟ این ها و پرسش هایی از این دست، آن چیزی است که در این مقال می کوشیم تا پاسخ آن ها را بیابیم؛ ولی پیش از این لازم است بر معنا و انواع نسبیت در اخلاق نظری کوتاه افکنده شود
خلاصه ماشینی:
"البته ممکن است گویندة سطور پیشین بر این باور باشد که سخن در رهایی و آزاد گذاردن انسانها در همة رفتارها و خصلتها نیست، بلکه این آزادی به کسانی است مربوط که وارد فضای تجربههای باطنی شده و از خویهای حیوانی رهیدهاند و به عبارتی، آگاهانه در پی خدایند؛ اگرچه فهم و بینش ایشان مانند شبانی باشد که خدا را همچون آدمی، صاحب دست و پا و … میبیند؛[40] اما کسانی که در بند خصلتهای نفسانی و حیوانی خود هستند، باید مورد نهی و منع واقع شوند؛ ولی محدود کردن دعوت پیامبران به گروهی و خارج ساختن برخی دیگر از آن، جز به انحصار تربیت ربانی نمیانجامد که این خود، مقتضی توقف آن بعض در حرکت به سوی بی نهایت خواهد بود و این در حالی است که اعتقاد به تفاضل امم پیامبران نسبت به یکدیگر (چنانکه عارفان بر این باورند)[41] و دعوت عمومی هر پیامبر بزرگی از آحاد بشر (حتی دینداران به دین پیشین) بر خلاف پلورالیزم دینی و اخلاقی، مورد ادعای گوینده است، آنگاه که پیامبر اسلام(ص) بعثت خویش را برای به کمال رساندن مکرمتهای اخلاقی بیان میدارد، معلوم میشود که تفاضل اخلاقی واقعی است و اینگونه نیست که هیچ گروهی نتواند اخلاق و دین خود را برتر از دین و اخلاق دیگر گروهها بداند."