چکیده:
در جهان کنونی علم و فناوری به عنوان ابزار تعامل و ایجاد ارتباطات بینالمللی» سهم بالقوه ای در
سیاست خارجی کشورها پیدا کرده است. در عصر حاضر تغییر جهت قدرت از بعد سخت افزارانه به بعد
نرم افزارگرایانه, ایجاب مینماید تا کشورها از پیشرفتهای چشمگیر علمی و فناوری خود در سالهای
اخیرء برای تعقیب منافع ملی در فراسوی مرزهای بینالمللی بیش از پیش استفاده نمایند. دیپلماسی به
عنوان شیوهای مسالمت آمیز, کم هزینه و در عین حال موثرء نقش مهمی در پیشبرد سیاست خارجی و
تامین منافع ملی کشورها دارد. همراه با دگرگونیی بینالمللی و تحول در سیاست داخلی کشورها:
دیپلماسی نیز در طول تاریخ دچار تحولات عمده ای شده و اشکال متنوعی به خود گرفته است. در
عصر وابستگیهای متقابل جهانی و تغییر جهت قدرت از «قدرت سخت افزارگرایانه» به «قدرت نرم
افزار گرایانه» اشکال نوینی از دیپلماسی پدید آمده است که یکی از جدیدترین مدلهای آن.
«دیپلماسی علم و فناوری» می باشد. در این پژوهش سعی بر آن است تا به عمدهترین فرصتها و
چالشهایی که دیپلماسی علم و فناوری در اختیار کشورها قرار میدهد پرداخته شود و به واقع تبیین
دیپلماسی علم و فناوری(چیستی» چرایی و اهمیت) مهمترین هدف این نگاره در نظر گرفته میشود.
خلاصه ماشینی:
دیپلماسی علم و فناوری از جمله مفاهیم نوپا و نوینی میباشد که با پیشرفت علم و فناوری در همه حوزه ها به خصوص در حوزهها و ساحت های اثرگذار بر مناسبات سیاسی دولت ها و همچنین نقش پررنگ علم و فناوری در حل چالش های جهانی مرتبط با افزایش جمعیت ، محیط زیست ، غذا، انرژی ، منابع و فقر که با توجه به روند رو به رشد جهانی شدن دیگر مشکل یک کشور به تنهایی نبوده و نیازمند همکاری های بین المللی می باشند، مورد توجه و عنایت عموم قرار گرفته است .
دیپلماسی علم و فناوری ، در صورتی که از دیپلماسی برای مواجهه با چالش های جهانی ، تقویت همکاری ها بین کشورها و افزایش نفوذ یک کشور بر کشور دیگر استفاده شود، از آن جهت که می 195 تواند شهرت و تصویر یک کشور را بهبود و ارتقاء بخشد، می تواند عامل مهمی برای تقویت قدرت نرم یک کشور باشد(ذوالفقارزاده و دیگران، ١٣٩٥: ٤).
امروزه به دلیل وجود چنین قدرت نرمی در علم و همچنین به دلیل ظرفیت بالای علم در ترکیب با دیپلماسی ، این ابزار مورد توجه کشورهای متعددی از جمله ژاپن ، فرانسه ، کانادا، نیوزلند، آمریکا، سوئیس و ایران قرار گرفته است تا از این رهگذر اهداف و منافع ملی و بین المللی خود را تأمین کنند (صدوق و بنیادی نائینی، ١٣٩٥: ١٣).