چکیده:
اهداف بهرهبرداران کشاورزی و سیاستگذاران این بخش در مورد چگونگی استفاده از گروهی از منابع و از جمله آب کشاورزی میتواند متفاوت باشد. بهرهبرداران برای کاهش ریسک تولید و افزایش درآمد خود به طور معمول تمایل به استفادهی بیشتر از آب دارند. این در حالی است که سیاستگذاران این بخش در پی استفادهی پایدار از منابع آب کمیاب هستند. پس در این مطالعه با استفاده از رهیافت برنامهریزی چندهدفی و به کارگیری اطلاعات نمونهای از بهرهبرداران استان فارس (منطقهی فسا) چگونگی تبادل میان کاهش مصرف آب، کاهش ریسک و افزایش بازده ناخالص تبیین شد. استفاده از رهیافت برنامهریزی چندهدفی به الگوهای متعدد منتهی میشود که الگوهای مطلوب از میان آنها با استفاده از معیار منطق فازی مشخص و معرفی شد. یافتههای مطالعه حاکی از وجود رابطهی تبادلی میان اهداف یاد شده بود. همچنین مشخص شد که تعقیب هدف کاهش مصرف آب منجر به کاهش قابل ملاحظهی اولویت الگوی کشت فعلی میشود. برآورد ضرایب کشش ریسک نسبت به دو منشا تغییر یعنی آب و بازده ناخالص نشان داد که نقش بازده ناخالص در تغییر ریسک در مقایسه با آب مهمتر است. برآورد تابع مطلوبیت متشکل از اهداف یاد شده بیانگر اهمیت بالاتر افزایش درآمد در مقایسه با دو هدف کاهش مصرف آب و کاهش ریسک بود. در الگوهای بهینهی ارایه شده برای سه گروه از بهرهبرداران، مشخص شد گندم و ذرت در مقایسه با دیگر محصولات میتوانند ترکیب مطلوبتری از اهداف یاد شده را تامین کنند.
Objective of farmers and policy makers in using some resources including agriculture water may be different. Farmers commonly tend to use more water in order to reduce production risk and to increase their income, while policy makers are interested in to get sustainable use of scarce water resources. So in this study trade offs between decreasing water use and decreasing production risk, and increasing gross margin was determined, using the multi objective programming (MOP) based on data gathered throughout a randomly selected sample of Fars province (Fasa district) farmers. MOP approach generates a large number of solutions, so more desired solutions were recognized using fuzzy logic based criterion. The results showed a trade off among the goals. It was also revealed that lower water use as a goal results in considerable reduction in importance of present cultivation pattern. Coefficients of risk elasticity with respect to water and gross margin showed a more important role of gross margin in risk change as compared to water. The utility function consisting of the goals revealed the higher importance of gross margin in comparison with water and risk. The optimal solutions developed for three classes of farmers showed high ability of wheat and maize in providing the goals jointly compared to other crops.
خلاصه ماشینی:
پس در این مطالعه با استفاده از رهیافت برنامه ریزی چندهدفی و به کارگیری اطلاعات نمونه ای از بهرهبرداران استان فارس (منطقه ی فسا) چگونگی تبادل میان کاهش مصرف آب، کاهش ریسک و افزایش بازده ناخالص تبیین شد.
در همین راستا در این مطالعه سعی شد الگوهای بهرهبرداری برای بهرهبرداران منتخب با در نظر داشتن اهداف تامین بازده برنامه ای مشخص ، کاهش سطح استفاده از آب و هم چنین کاهش ریسک تدوین شود.
در این روش بر اساس عمل کرد محصولات الگوی بهره برداران کـه از سـال هـا گذشـته بـه خاطر داشتند دامنه ی ممکن از درآمد برای هر یک از آنها ایجاد و از کـشاورزان خواسـته شـد مقدار قطعی که بین آن و مقدار احتمالی واقع در دامنه ی بالا که در آن مقدار کمینه و بیشینه بـ ا احتمال ٥٠ درصد فرض شده بود را انتخاب کنند .
اگـر مقادیر اهداف مورد استفاده به صور ت نزولی رتبه بندی شـود کـه طـی آن مقـادیر بـالاتر بـرای هدف یاد شده به معنی اولویت بیش تر باشد آن گاه تابع عضویت شاخص j را بـرای الگـوی i میتوان به صورت زیر تعریف کرد (برنگر و وردیر-کوچان، ٢٠٠٧): (به تصویر صفحه رجوع شود) که در آن (xjmin Mini)xij و (xjmax Maxi)xij.
الگوی فعلی و الگوهای بهینه ی تامین کنندهی اهداف مختلف در ص 0/11 0/12 0/36 0/11 0/10 0/9 0/46 0/51 0/9 0/08 0/15 0/42 0/48 0/15 0/11 (به تصویر صفحه رجوع شود)فازی ماخذ: یافته های تحقیق مطالعه ١٧٥ گروه قبل تفاوت میان ریسک دو الگوی حاوی کمینه ی مصرف آب و بیشینه ی بازده ناخـالص بسیار کم است .