چکیده:
بدگویی/غیبت پدیدهای اجتماعی است چرا که در جریان ارتباط و سوءاستفاده از شرایط نابرابر شکل میگیرد؛ پدیدهای شناختی است چرا که در پی اثرگذاری بر ذهن و کنترل عملکرد افراد است؛ و پدیدهای گفتمانی است چرا که در زبان تجلی مییابد. در این پژوهش با تحلیل 16 مورد از غیبتهایی که در خلال رخدادهای کلامی بزرگتر انجام گرفتهاند به بررسی گفتمانی این پدیده میپردازیم. برای این منظور ضمن تحلیل "گذار"های شکلدهندۀ غیبت و ارائۀ الگو (ها) ی چینش "گام"ها در آن بر طبق دیدگاه بایبر، کارنر و اپتون (2007)، و ساسانی و یزدانی (1392)، به چگونگی بهرهبرداری غیبتکننده از راهبرد دستکاری برای مقصود خود نیز اشاره میکنیم. تقطیع غیبتها نشان داد غیبت 6 گذار اصلی دارد که هر کدام راهبردهای خود را دارند. غیبتکننده با توسل به راهبرد دستکاری میکوشد بر شناخت مخاطب تحت تاثیر گذارد و او را به اندیشیدن و عمل کردن در جهتی که مقصود خود است وا دارد.
Absenteeism or backbiting is a social phenomenon as it involves the abuse of unequal conditions in interactions; it is a Cognitive phenomenon as it involves the interference with the process of understanding and mind control. And a discursive phenomenon as the language is the field of its representation. In this research we present discursal analyses of this phenomenon through “move analyses” and exhibit the pattern(s) of text order according to Biber, Connor & Upton (2007) and Sasani and Yazdani (1392). For this purpose 16 case of backbiting being occurred during larger verbal events were analyzed. We also show how backbiter uses manipulation strategy to interfere with the hearer cognition so to achieve his goal. Move analyses shows that backbiting consists of 6 main moves each of which has its own strategies.
خلاصه ماشینی:
براي اين منظور ضمن تحليل "گام "هاي شکل دهندة غيبت و ارائۀ الگو(ها)ي چينش "گامک "ها در آن بر طبق ديدگاه بايبر، کارنر و اپتون (٢٠٠٧)، و ساساني و يزداني (١٣٩٢)، به چگونگي بهره برداري غيبت کنندگان از راهبرد دستکاري براي رسيدن به مقصود خود نيز اشاره ميکنيم .
١-١- پيشينه پژوهش از پژوهش هايي که به تحليل متن در ژانرهاي مختلف با توجه به چينش بخش هاي تشکيل دهندة آن (تحليل گام ) پرداخته اند ميتوان سوئيلز (١٩٩٠)، اوپتون و کارنر (٢٠٠١)، دينگ (٢٠٠٧)، حسرتي و همکاران (٢٠١٠)، مهرپور و مهرزاد (٢٠١٣)، ساساني و يزداني (١٣٩٢)، رفيعينژاد (١٣٩٣)، ساساني و حسيني (١٣٩٥) را نام برد؛ گفتني است در تمامي اين موارد، متون نوشتاري تحليل شده است .
گام بدگويي/ غيبت که بزرگ ترين گام در اين دست گفت وگوهاست خود از ٤ گامک تشکيل ميشود که عبارت است از «گامک انگيزه ، گامگ همراهي، گامک چرايي، و گامک تعليق ».
نمونه اي از گسست در گامک انگيزه و تلفيق آن با گامک چرايي و گامک همراهي در بدگويي/ غيبت به دليل تعليق در همراهي از سوي مخاطب در نمونه شماره ٦ (متن ٤) آمده است : (٦) الف ) ميگه نادر سکته کرده !
در ادامه به توضيح هر يک از اين موارد ميپردازيم : (٢٤) نمونه اي از گام ناهمراهي و مقاومت در برابر شکل گيري گام بدگويي/غيبت (متن ٦): الف ) اي نياي به خوابم !
Genre Analysis: English in Academic and Research settings.