چکیده:
مساله شر و شرور یکی از مباحث فلسفه دین به شمار میآید و جایگاه آن، مساله اثبات وجود خدا است. مسئله شر در ادیان و مداهب مختلف به طرق مختلف بررسی شده و ارتباط آن با صفات خداوندی تفسیر گردیده است. در این رساله که با روش تحلیلی- توصیفی و تفسیری انجام شده است هدف بررسی مساله شر از دیدگاه ابن میمون (دین یهود) و امام محمد غزالی در دین اسلام است. بیانات متکلمان یهود همانند ابن میمون نشان میدهد که آنها وجود شرور را به خداوند سبحان نسبت ندادهاند: «شری پیدا نمیشود که از بالا نازل شده باشد». اما دانشمندان اسلامی چون امام محد غزالی مسئله شر را جدای از مسئله خلقت الهی ندانسته بلکه وجود آن را زمینهای برای خیر بالاتر و دوری از شر بزرگتر میدانند و آن را در تطابق با عدالت و حکمت خداوندی میدانند. نتیجه اینکه ابن میمون شر را عدمی میداند و اصل وجود آن را ناشی از عواملی چون جهل و قدرت محدود انسان میداند و شر را بواسظه انسان بودن افراد میداند در حالی که غزالی شر و خیر را با هم آفریده خدا دانسته و اصل وجود شر را عاملی برای رسیدن به خیر بزرگتر و نامعلوم میداند. اسلام وجود شر را به اراده و مشیت الهی میداند و بیان میکند که اگر جن و انس و فرشتگان و شیاطین گرد هم آیند تا ذرهای از ذرات عالم را برخلاف اراده و مشیت الهی بجنبانند، عاجز و ناتوان خواهند بود. غزالی وجود و یا عدم بر ممکنات را ناشی از اراده و قدرت خداوندی میداند و بر بر حدوث عالم به هنگام تخصیص اراده بر وجود یا عدم ممکنات تاکید میکند و اراده خداوندی ویژگیهای هر یک از اشیاء را تعیین میکند و اضداد را مشخص و متمایز میسازد.
خلاصه ماشینی:
يکي از پرسش هايي که همواره پيش روي خداباوران قرار داشته و دارد اين است که چگونه مي توان بين خدايي که عالم و قادر مطلق و خيرخواه محض است از يک طرف و وجود شرور و مصائب ، از طرف ديگر جمع کرد.
نا گفته نماند که متکلمان هريک از اين اديان راهاي مختلف و بعضا متقاضي را براي حل اين مسئله و توجيه و وجود شر پيموده اند که ممکن است برخي از آنها با ظواهر و نصوص ديني شان وفق ندهند و البته در ميان آنها راه حل هاي مناسب و بي اشکال نيز يافت مي شود که بايد در جاي خود بررسي شوند (شمس ، ١٣٩٠).
انواع شر از ديدگاه دين يهود مسأله شر و شرور در تمام اديان و مکتب هاي عالم مطرح بوده است و در آنها هميشه سعي شده است براي فلسفه وجودي شر راه حلي بيابند، اما معضل شر اين است که ميان دو واقعيت تناقض ديده ميشود: ١.
436) شرور در آيات قرآني و روايات در بينش قرآن خير و شر، فقر و غنا، جنگ و صلح ، صحت و مرض، همه براي امتحان و آزمايش انسان است و اين امتحانهاست که اگر انسان از آنها پيروز درآيد، به مقامات عالي انساني و قرب الهي ميرسد; در بينش قرآن گاهي رنجها و بلاها جنبه تربيتي دارد; اما اگر انسان نه با نعمت دادن شاکر حق و مجذوب دين خدا ميشود و نه با بلاها و سختيها متنبه ميگردد; در اين صورت خداوند او را رها ميکند تا چند صباحي به عيش و طرب بپردازد; وقتي در شهوات فرو رفت و با دين حق به ستيز برخاست و هيچ اميدي به هدايت آنها نبود، به يکباره همچون قوم نوح گرفتار طوفان ميگردد و غرق ميشود (اعراف/٦٤) يا ناگهان دچار زلزله هاي مهلک ميشود و در آوار مدفون ميشود (اعراف/٧٨); پس پارهاي از شرور طبيعي نتيجه سرکشي اقوام کافر 21 - Problem of Evil و معاند است تا عبرتي براي آيندگان باشد .